فرید صلواتی ، نوه مرحوم آیت الله علامه جعفری در دلنوشته ای خطاب به پدر بزرگش، نکاتی از زندگی ایشان را، نوشته است. گوشههایی از این نکات را در اینجا برایتان مینویسیم:
- در سفری به قم، با ایشان به دیدن بزرگ مرجع شیعیان مرحوم آیت الله منتظری رفتیم، به خیلیها بر خورد و جوجهها و کوته فکران و بهتر بگویم آتش بیاران معرکه این بزرگ مرد را بسیار سرزنش کردند که: چرا به دیدن ایشان رفتید؟ و در جواب این کوته نظران فرمودند که: شما نمی خواهد برای من تصمیم بگیرید. مگر من می تواند تمام زندگیم را آنگونه که شما می خواهید انجام دهم. یک روز می گویید بازرگان بد است. یک روز میگویید طالقانی مشکل دارد. روز دیگر شریعتی را بدنام می کنید.
- یک سالی بود که احمد شاملو در غرب به نقد فردوسی پرداخته بود. و تمام هوچیها و بی سوادان در مطبوعات و رسانهها به نقد و بی احترامی به او پرداخته بودند و از پدر بزرگ در این رابطه سوال کردم و ایشان در جواب گفتند که: نمی گویم شاملو درست می گوید یا نه ولی این حق را به او می دهم که چون شاملو در ارتباط با ادبیات سررشته دارد. نظراتش را بگوید، مگر فردوسی خداست.
- روزی استاد شجریان برای دیدن ایشان به منزل پدر بزرگ آمد. و استاد شجریان تعجب کرده بود که چگونه است که یک روحانی تمام دستگاههای موسیقی را به خوبی میشناسد. و به خوبی هم آن دستگاههارا اجرا می کند.
- روزی شخص جوانی پیش ایشان آمد که: بسیار آدم متعصبی بود و ضمنا روی پیشانیش جای مهر بود ، آقا جون به ایشان گفت: فرزندم من هفتاد سال است که نماز می خوانم روی پیشانیم حتی به اندازه یک نخود جای مهر نیست ، چگونه شما با این سن کمتر روی پیشانیت جای مهر حک شده؟
- ایشان همیشه از مراحل ساخت فیلمها و فیلمهای جشنواره از من سوال می کردند. بهترین فیلم از دیدگاه ایشان فیلم آهنگ برنادت بود.
- چرا باید در این زمان روحانیان و مذهبیون آنقدر از جوانها و مردم به دور باشند. کاش به جای اینکه این افراد آنقدر در کائنات سیر کنند در همین کره خاکی سیر می کردند و می دیدند که اندیشه هایشان چه افرادی را از دین و مذهب، زده کرده است.
- پدر بزرگ بد ترین مسئله را این می دانستند که روحانیت وارد سیاست شود. چون ایشان به این دید رسیده بودند که کار سیاست اینگونه است که باید چشم خود را بر روی خیلی از مسائل ببندی و همین مسئله باعث می شود که دروغ را نیز باید چاشنی آن کنی و در این صورت از دید مردم یک دروغگو شناخته خواهی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر