۱۳۹۰/۰۱/۳۱

مصائب دیکتاتور

از سخنرانی آیت الله خامنه ای در جمعه 29 خرداد 88 به بعد، ایشان کاملا خود خواسته، در مقابل معترضان به نتایج انتخابات قرارگرفتند تا از آن پس حضور خیابانی سبزها، تعریف دیگری بیابد.
اینکه چرا ایشان با حمایت از احمدی نژاد عملا خود را سیبل شعارهای معترضان قرار داد، احتمالا نه خود ایشان، که آینده روشن خواهد کرد. اما هزینه های سنگین چنین تصمیمی را امروز هم، می توانیم مشاهده کنیم.
پس از انتخابات که حضور میلیونی مردم در اعتراض به کودتای انتخاباتی شکل گرفت، تا آخرین حضورهای مناسبتی، شعاری که در تمامی تجمعات سر داده شد" مرگ بر دیکتاتور" بود که به تدریج مفهوم و تعبیرش تغییر یافت. از مرگ بر دیکتاتوری که سرنوشت شاه و دکتر را یکی می دانست تا مرگ بر دیکتارتور عاشورای 88 و 25 بهمن 89 تفاوتی مفهومی شکل گرفته بود.
این تغییر تعبیر ، که حکومت تلاش کرد با ایجادش، سنگری مقاومتر در مقابل آسیب پذیری خود بسازد، نه تنها مقاومتی ایجاد نکرد که موجب پایین کشیدن مقام جبروتی شخصیت اول نظامی گشت که تا پیش از این، فصل الختام تمام مشاجرات مملکتی بود.
نتیجه آن شد که شعارها آهنگ تندتری گرفتند و خامنه ای را مفهومتر و خوش آهنگتر از دیکتاتور یافتند. از طرف دیگر نیز، رئیس جمهور و یارانش سرمست از سرکوب و خفقان، ابتدا مجلس را از راس امور انداختند و سپس خود را شخص اول مملکت دانستند.
پس از استعفای محسنی اژه ای و صفارهرندی در همان روزهای پایانی دولت نهم و مسکوت گذاشتن نامه رهبری برای عزل معاونت اولی مشایی، این بار عزل متکی بود که صفای سرمستی میخانه دولت را، به رخ بیت کشید.
این روزها که احمدی نژاد در پرتو فضای امنیتی ایجاد شده درمملکت، طرحهای اقتصادی خود را یکی پس از دیگری به اجرا می گذارد، بار دیگر دست به زورآزمایی با بیت زد و یکی دیگر از مقربین درگاه بیت رهبری را از سمتش عزل نمود.
استعفاء مصلحی و پذیرش بی وقفه آن از سوی احمدی نژاد و حمایت خامنه ای از ماندن مصلحی بر مسند وزارت و بیانیه 216 نفر از مجلسیان برای اعلام حمایت رئیس جمهور از مصلحی، همه و همه نشان دهنده آشفتگی گردانندگان بیت از مقابله با تمامیت خواهی رئیسی است که آیت اله، نظراتش را به خود، نزدیکتر می دانست.

پذیرش لفظ دیکتاتور، مثل فحش نیست که باد ببرد، خلق و خوی خود را به ارمغان می آورد. دیکتاتوری سیستمی است که اصل بنیادینش بر حذف است. حذف هر آنکس که ذره ای با دیکتاتور مخالف باشد.
امروز دیکتاتور تنها صفت یک فرد نیست، دیکتاتور مفهومی است به گستردگی یک سیستم. از این روست که امروز احمدی نژاد با آن همه هزینه ای که برای محبوب نشان دادنش انجام می دهد، هنوز به دنبال به رخ کشیدن قدرتش می باشد چرا که خود را مدیون شخص آیت اله و بیت نمی داند، خود را برآمده از سیستمی می بیند که دیکتاتور پرورش می دهد.
در چنین سیستمی، دیکتاتور مادام العمر بودن نیز دشوار است. سیستم دیکتاتوری زبان و رفتار خاص خود را دیکته می کند. نیرویی در سیستم ماندگارتر است که بی پرواتر اهداف خود را دنبال کند. بی پرواتر حذف کند و بی پرواتر دروغ بگوید. چنین رفتار کردنی است که اسرار از پرده برون می کند و اختلافات را هویدا می سازد.
احتمالا چندی بعد، معاونی از رئیس جمهوری در تلویزیون حاضر خواهد شد و همه اختلافات آیت اله و احمدی نژاد را تکذیب خواهد کرد.
واقعیت اما آنست که همه این مصائب را به جان خریدن، از برای دو روزی بیشتر ماندن است. تنها دو روزی بیشتر ماندن...