‏نمایش پست‌ها با برچسب سیاسی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب سیاسی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹/۰۷/۰۷

19 سال زندان درخشان

حسین درخشان را که پدر وبلاگ نویسی ایران نامیده اند، به تحمل 19 سال ونیم حبس و پرداخت جریمه سنگین محکوم شد. او که با چراغ سبز دولت نهم بعد از سالها به وطن بازگشته بود، می پنداشت در ازاء مطالبی که سالها در وبلاگش علیه حکومت ایران نوشته است، با پا درمیانی دولت احمدی نژاد، تنها چند سالی مجازات و سپس آزاد خواهد شد.

اما با گذشت دو سال از بازداشت او به اتهام " مکاری با دولت های متخاصم، تبلیغ علیه نظام، تبلیغ به نفع گروه های ضد انقلاب، توهین به مقدسات و راه اندازی و مدیریت سایت های مبتذل"محاکمه و با حکم قاضی صلواتی به بیش از 19 سال زندان و مقادیر زیادی ارز خارجی محکوم شد.

حتی پیش تر گفته شده بود که در کیفرخواست قرائت شده در جلسه غیرعلنی دادگاه رسیدگی به اتهامات آقای درخشان، اشد مجازات یعنی اعدام برای او درخواست شده است.

او که دادگاهش در تیرماه امسال طی سه جلسه و بدون حضور خانواده اش برگزار شده است، در سالهای آخر فعالیت خود در خارج از کشور لحن و محتوای نوشته های خود را تغییر و به تدریج به یکی از حامیان سیاست های محمود احمدی نژاد تبدیل شده بود.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در اوایل سال ۱۳۸۸ و در اوج کشمکش های مربوط به دستگیری و محکومیت رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی- آمریکایی به اتهام جاسوسی، در نامه ای به دادستان وقت تهران خواستار رعایت حقوق قانونی خانم صابری و آقای درخشان شده بود.

۱۳۸۹/۰۷/۰۶

شناسایی هدایت کنندگان حمله به منزل کروبی

به نقل از سایت جرس، علاوه بر محمدرضا نقدی (فرمانده کل بسیج)، فرماندار شمیرانات و یکی از کارکنان فرمانداری نیز، از هدایت کنندگان تجمع اخیر شبه نظامیان و لباس شخصی ها در مقابل منزل مهدی کروبی بوده اند.

بر اساس شنیده ها و منابع خبری موثق، محمد معتقد لاریجانی که روابط عمومی شهرداری شمیرانات وی را همواره "دکتر لاریجانی" معرفی می کند، سابق بر این، مربی امورتربیتی دبیرستان اندیشه (شهید محمد منتظری) در منطقه ۷ تهران بوده که در سال ۷۴، به دلیل دخالتهای بیش از حد در کار آموزش و مواردی دیگر، از جمله ضرب و شتم یکی از معلمین باسابقه از محل کار اخراج شده است.

وی پس از اولین دوره ریاست تیم احمدی نژاد بر دولت، به معاونت سیاسی فرماندار تهران منصوب شد و دو سال گذشته نیز، ریاست ستاد انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر تهران را به عهده داشته است.

وی از مسئولان بسیج مسجد امام حسن عسگری در خیابان شریعتی، پاتوق و منبر آیت الله عزیز خوشوقت روحانی حامی احمدی نژاد و پدر عروس آقای خامنه ای می باشد.

از سوی دیگر، حسن امينيان نیز یکی دیگر از اعضای بسیج است که به لحاظ ارتباط تنگاتنگ با لاریجانی فرماندار شمیران، در اين اداره مشغول به كاراست. گفته می شود وي موجب پرونده سازی ودستگیری بسیاری از جوانان متعهد شمیران شده است. امینیان یکی از عوامل اصلی حمله به حسینیه جماران درشب عاشورا و نيز حمله به منزل مهدی کروبی در مقاطع مختلف می باشد.
پیش از این نیز، منابع خبری از حضور و نقش محمدرضا نقدی، فرمانده کل بسیج نیز، در جریان حملات و هتاکی های بسیجیان و لباس شخصی ها به منطقه مسکونی مهدی کروبی خبر داده بودند.

پنج شنبه یازدهم شهریورماه، بسیجیان مسلح و شبه نظامیان حامی رهبر جمهوری اسلامی، ضمن سردادن شعار و هتاکی به مهدی کروبی، با تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتوف به منطقه مسکونی وی حمله کرده و موفق به شکستن در ورودی منزل شده بودند؛ تا اینکه با مقاومت محافظان نتوانستند به ساختمان داخل شوند.

۱۳۸۹/۰۶/۲۵

یادداشت محمد نوری زاد در اعتراض به رفتار دوگانه مراجع در قبال اهانت به قرآن

محمد نوری زاد که این روزها در ناکجایی از زندان اوین در بند است، در واکنش به اعتراضات حکومتی علیه قرآن سوزی در آمریکا، که تنها توسط خبرگزاری های وابسته به جمهوری اسلامی گزارش شده است، یادداشت زیر را منتشر کرده است:

به من که زندانی‌ام حق بدهید که قرآن‌دوستیِ شما بزرگان را باور نکنم. گرچه به همه‌ی مسلمانان ایران و جهان حق می‌دهم که اعتراض کنند و فریاد برآورند.

سخن من در این است که خدای راست‌گو همه‌ی ما را به راست‌گویی فراخوانده‌است. چه مردم باشیم چه رهبر چه رئیس‌جمهور و چه مرجع تقلید؛ چه جسمانی و چه روحانی، همه باید راستی پیشه‌کنیم. و در این میان، ما را که مسلمانیم، جز از راستی، چاره‌ای نیست. به‌همین دلیل است که می‌گویم من این هیاهوی بزرگان را نسبت به ورق‌سوزی آن کشیش امریکایی باور ندارم. چرا که ایرانیان به چشم خود سوختن قرآن‌های زنده را دیدند و دم‌برنیاوردند.

اگر در امریکا قرار است ورق‌های قرآن را بسوزد، در سرزمین ما فرزندان مردم را که آیه‌های محکم و تردیدناپذیر خدای متعال بودند، به خون کشیدند و سوزاندند، جلوی چشم همه و جلوی چشم عقل. و هیچ مرجع تقلیدی عمامه از سر نگرفت و پای‌برهنه و گریبان‌چاک به جانب‌داری برنخاست. هیچ قاضی و هیچ نماینده‌مجلس و هیچ روحانی‌ای دراعتراض به این زنده‌سوزی قرآن‌های جاریِ مردم، به صورت خود سیلی نزد و به سوگ ننشست و حنجره ندرید. پس، به من که زندانیِ همین خصلت‌های دروغین‌م، حق می‌دهید که قرآن‌دوستیِ بزرگانِ خویش را باور نکنم؟

محمد نوری‌زاد- ناکجاآبادی در زندان اوین

۱۳۸۹/۰۶/۲۲

پیروزی جنبش سبز در روز قدس امسال

رفتن یا نرفتن مسئله این بود. با نزدیک شدن به روز قدس امسال، احساسی از بیم و امید در میان طرفداران جنبش سبز شدت می‌گرفت. احساسی که در طول نزدیک به ۵ ماه گذشته هر روز پر رنگ تر هم شده بود. اینکه آیا باز هم می‌توان روزهای خودنمایی و عرض اندام حکومت را به سلاحی علیه اقتدار مصنوعی خودش تبدیل کرد. پیش از جواب به این سئوال اما مخالفان دولت باید از خود می‌پرسیدند که ما هنوز هم بیشماریم؟
تاکید رهبران جنبش بر زنده بودن این روند، تنها می‌توانست حسی از امید را در دل طرافدارانش زنده نگه دارد اما نمی‌توانست این باور بیشمار بودن را در میان سبزها القاء نماید. از این رو دعوت بسیاری از فعالین جنبش سبز برای شرکت در راهپیمایی خیابانی تنها راه برای نشان دادن بیشمار بودنشان می‌نمود.
دعوت سبزها مثل سال قبل از داخل شبکه‌های اجتماعی مجازی آغاز شد، گرچه به آن وسعت سال قبل نبود.
روز جمعه ۱۲ شهریور ماه روز قدس با حضور نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در سطح شهر تهران در حالی آغاز شد که از چند روز قبلش فضای سیاسی-اجتماعی ایران تحت تاثیر حمله نیروهای دولتی به خانه کروبی قرار گرفته بود. اتفاقی که در پی اعلام به خیابان آمدن آقای کروبی برای راهپیمایی روز قدس با هدف جلوگیری از خروج ایشان از منزل و به تبع آن ایجاد ترس و وحشت در میان هواداران سبز طراحی و اجرا شد. روز جمعه، اما هیچ تحرکی از جنبش سبز در سطح خیابانها دیده نشد. به مدد تعطیلی سه روزه‌ای که دولت اعمال کرده بود تهران خالی تر از روزهای دیگر بود و امسال خیابان‌هایش اگر چه بسیار کمتر از پارسال، پذیرای راهپیمایان حکومتی روز قدس.
اما اقدامات انجام گرفته در روزهای قبل و سخنرانی احمدی نژاد به مناسبت روز قدس و محکوم نمودن مذاکرات صلح، بیشتر از حضور بی رمق طرفداران دولت در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران پر رنگ شد. اعلام برائت سپاه و محکوم نمودن حمله به خانه کروبی، اولین تاثیر این اتفاق بود. فشاری که بی هیچ حضور فیزیکی مردم در حمایت از کروبی بر ارکان کودتاگران وارد آمد، کم از باز پس گیری خیابانها نداشت.
اتفاق دیگر اما پاسخ تند سخنگوی دولت خودگردان فلسطین در جواب اظهارات محود احمدی نژاد بود. پاسخی که دستگاه تبلیغاتی دولت کودتا را با چالشی جدید روبرو ساخت. نبیل ابو ردینه، سخنگوی دولت فلسطین در رام الله با مخاطب قراردادن محمود احمدی نژاد گفت:
کسی که نماینده مردم خود نیست، انتخابات را جعل کرده و قدرت را با دروغ کسب کرده است، حق ندارد درباره مردم فلسطین سخن بگوید. 
تلاش بی نتیجه دولت کودتا برای اثبات اقتداری هر چند ظاهری، با عقب نشینی نیروهای دولتی از اطراف خانه کروبی به چالش کشیده شده بود. از دیگر سو نیز اظهارات سخنگوی دولت فلسطین قدرت تاثیر گذاری سیاست‌های جمهوری اسلامی را به عنوان بازیگری اصلی در مباحث خاورمیانه و به خصوص فلسطین، با تردیدی جدی مواجه کرد.
آنچه در روز قدس امسال اتفاق افتاد، گرچه نتیجه قابل لمسی برای طرفداران جنبش سبز در پی نداشت، اما خود شاهدی بر نفوذ و گسترش آن در جامعه ایران و به تبع آن تاثیر گذاری بر معادلات بین المللی بود.
امروز سرکردگان کودتا بهتر از پیش می‌دانند که این جنبش همچنان رو به گسترش است. نیرویی که گرچه امروز نشان بیرونی ندارد اما درون لایه‌های اجتماعی همچنان تکثیر می شود.
آنچه به مرور کودتاچیان تمام تاریخ را از رمق انداخته است، باور ناتوانیشان در کسب اقتدار خارجی و مشروعیت داخلی است. سرنوشتی که به نظر می رسد حکومت فعلی ایران نیز از آن گریزی ندارد.

۱۳۸۹/۰۶/۱۶

منصوبان رهبر ناظران عملکرد وي

متن زير فرازي است خواندني از نامه ارزنده محسن كديور به رئيس مجلس خبرگان تحت عنوان «استيضاح رهبر». در اين قطعه، مقايسه تاريخي مهمي بين چگونگي انتخاب ناظران عملكرد رهبر از سوي مجلس خبرگان در زمان رهبري آيت الله خميني و آقاي خامنه اي انجام شده كه دانستن آن براي هر علاقه مند به تاريخ معاصر لازم است:


تبصره 2 ماده اول هيأت تحقيق موضوع اصل 111 قانون اساسي كه مصوب دوره اول خبرگان بود، چنين بوده است: «افراد هيأت بايد فراغت كافي را براي انجام وظايف محوّله داشته باشند و شاغل سمت هاي اجرايي و قضايي از جانب مقام رهبري و نيز از بستگان نزديك رهبري نباشند.» در نخستين اجلاس خبرگان در زمان زمامداري آقاي خامنه‌اي تبصره فوق‌اينگونه تغيير يافت: «به منظور اِعمال نظارت‌هاي فوق و به موجب‌ آيين نامه داخلي مجلس خبرگان، كميسيوني با عنوان «كميسيون تحقيق» تشكيل شده كه اعضاي آن مركب از يازده نفر عضو اصلي و چهارنفر علي البدل براي مدت دو سال با امكان انتخاب مجدد انتخاب مي گردند. اعضاي كميسيون تحقيق بايد فراغت كافي براي انجام وظايف محوله داشته باشند و از بستگان نزديك سببي و نسبي رهبر نباشند». (آيين‏نامه داخلي مجلس خبرگان، ماده 31 و تبصرهاي 1 و 2 آن)

شرط مهم منصوب رهبر نبودن از عضويت کمسيون تحقيق حذف شد. شرط منسوب رهبري نبودن نيز به منسوب نزديک (اقرباي درجه اول) تنزل يافت. بر‌اين اساس اقرباي غير درجه اول و منصوبين مقام رهبري امکان عضويت در‌اين کميسيون را يافتند. بعد از اصلاح‌اين تبصره کليه اعضاي کميسون تحقيق از منصوبين مقام رهبري در سمتهاي مختلف قضائي، شوراي نگهبان، امامت جمعه، نماينده ولي فقيه در ارگانهاي مختلف هستند و هيچيک در معاش و شغل مستقل از رهبر نيستند...

منتخبين كميسيون تحقيق در اين اجلاسيه اول و دوم اسفند 1385 (نخستین جلاسيه چهارمين دورهء مجلس خبرگان) عبارتند از: حضرات آقايان

  • سيد محمود هاشمي شاهرودي (عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس سابق قوه قضائیه)
  • محمد يزدي (عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس اسبق قوه قضائیه)
  • محمد علي موحدي كرماني (نماينده‏ي سابق ولي‏فقيه در سپاه پاسداران)
  • احمد جنتي (عضو فقهای شورای نگهبان)
  • ابوالقاسم خزعلي (رئیس بنیاد الغدیر، عضو سابق فقهای شورای نگهبان )
  • سيد احمد خاتمي (امام جمعه‏ي موقت تهران، عضو شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت‏)
  • مرتضي مقتدايي (مدیر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دادستان اسبق کل کشور)
  • عبدالنبي نمازي (امام جمعه کاشان، قاضی شرع سابق دادگاهای انقلاب)
  • محسن مجتهد شبستري (امام جمعه تبریز)
  • محي الدين حائري شيرازي (استاد اخلاق دولت، امام جمعه سابق شیراز)
  • سيد هاشم حسيني بوشهري (امام جمعه موقت قم، مدیرسابق مرکز مدیریت حوزه علمیه قم).

همچنين حضرات آقايان

  • سيد محمد علي موسوي جزايري (امام جمعه اهواز)
  • سيد ابراهيم رئيسي (معاون اول قوه قضائیه، رئیس سابق بازرسی کل کشور)
  • غلامعلي نعيم آبادي (امام جمعه بندرعباس)
  • ابوالقاسم وافي (تولیت مسجد جمکران، مشاور رئیس قوه قضائیه در امور ائمه جمعه)


به عنوان اعضاي علي البدل اين كميسيون برگزيده شدند. (مجله حکومت اسلامی، شماره 44، تابستان 86، ص 211 و 212). مشاغل آقایان (در پرانتز) از پایگاه مجلس خبرگان استخراج شده است.

راستی کدامیک از اعضای محترم کمسیون تحقیق منصوب مقام رهبری نیستند!؟

۱۳۸۹/۰۶/۱۵

خبر جنتی هنوز درکما

"آقای جنتی به دلیل عارضه قلبی و مغزی در بیمارستان بستری شد" این خبری بود که در صحبگاه روز دوشنبه 15 شهریور ماه با طلوع خورشید دهان به دهان می گشت. خبر اما ابتدا بر روی سایت انقلاب اسلامی در هجرت، منتصب به آقای بنی صدر منتشر شد که خبر از بستری شدن آقای جنتی در بیمارستان بقیه الله می داد. سپس به سرعت در سایت بالاترین در راس لینک های به اشتراک گذاشته قرار گرفت. اما در حدود ساعت 9:45 صبح بود که خبری با همین مضمون بر روی سایت رجانیوز نقش بست که از نظر کاربران اینترنت نشان از تایید خبر سایتهای غیر رسمی تر می داد. اما داستان به همین جا نیز ختم نشد و چند دقیقه ای بعد از قرار گرفتن خبر بستری شدن ایشان، خبر دیگری از جانب آقای کدخدایی در همین سایت منتشر شد که خبر قبلی را تکذیب و سلامت کامل آقای جنتی را تایید می نمود. در این لحظه دیگر هیچ نشانی از خبر قبلی مبنی بر بستری شدن آقای جنتی بر روی سایت وجود نداشت. خبر کاملا حذف شده بود.
اتفاقاتی که در کمتر از چند ساعت، با اعلام خبر بستری شدن و سکته قلبی آقای جنتی و شکها و تردیدها در مورد صحت خبر و در نهایت تائید و تاکذیب سایتی وابسته به دولت، فضای صبحگاهی ایران را تحت تاثیر قرارداد، بیشتر از آنکه حس همدردی را در میان جامعه ایران تحریک کرده باشد، نشاطی صبحگاهی را در میان مردم به ارمغان آورد. نشاطی که حتی با تکذیب آن خبر، از دست نرفت و تنها صحت خبر را تقویت کرد. امشب اما شاید 20:30 مجبور شود گزارشی اختصاصی با پیرمردی را نشان دهد که مدام بر صحت کامل عقلی و جسمی خود تاکید می کند. اما گویا دیگر خبر کار خود را کرده است.

۱۳۸۹/۰۶/۱۱

ذوالنور: در آخرالزمان، مسلمانان٬ ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیون مسیحی و یهودی را خواهند کشت

مجتبی ذوالنور جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفت : "صهیونیست ها برای مکان های زیارتی همچون مکه، کوفه، کربلا، کاظمین و ... که احتمال حضور حضرت مهدی در آنجا رفته است، تدبیرات امنیتی خاصی اندیشیده اند و به سربازانشان ماموریت داده اند که هر کجا فردی را با این ویژگی ها دیدند فورا بکشند و حتی ریسک دستگیری او را نیز نکنند، زیرا او انسان بسیار شگفت انگیز و خطرناکی است."
به گزارش خبر گزاری فارس، آقای ذوالنور دوشنبه شب در مراسم اختتمایه ضیافت اندیشه كه در تالار شیخ مفید دانشگاه قم برگزار شده بود، با اشاره به تدابیر شدید امنیتی صهیونیستها برای ظهور امام زمان نسبت به آنچه "خطر بزرگ مسیحیت صهیونیست" برای جهان خواند هشدار داد. او گفت : "طبق آموزه های دینی صهیون در آخرالزمان جنگ بزرگی رخ خواهد داد که در آن ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیون نفر از مسیحیان و یهودیان کشته خواهند شد و به قطع وقتی مقتولین از یهود و مسیح باشند، قاتلین آنها از مسلمانان خواهند بود و به همین دلیل است که دشمن بزرگ آنها مسلمانان خواهد شد."
او افزود : "طبق آموزه های دینی صهیونیست در آخرالزمان دیکتاتوری با مشخصات دجال بر جهان حاکم می شود که آماده ساز رجعت حضرت مسیح خواهد بود. این فردی که قرار است ظهور و حضورش آماده ساز حکومت مصلح کل یعنی عیسی مسیح باشد از نظر آنها حضرت مهدی است و در راه دستیابی به ایشان از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزند."
وی با اشاره به روز قدس و اهمیت این روز در رای و نظر امام خمینی ابراز داشت که ما امروز در زمین دیگری با رژیم صهیونیستی می جنگیم و طبق آیات قرآن اگر امروز ما با آنها نجنگیم، آنها تا ما را از دینمان خارج نکنند، از ما دست بر نخواهند داشت.
در این زمینه نیز مهدی خلجی پژوهشگر مسائل اسلامی در مصاحبه با بی بی سی می گوید: آقای ذوالنور و هم فکران او تاریخ خودشان را بلد نیستند و تاریخ مسیحیان و یهودیان را هم به طریق اولی نمی دانند و همه چیز را با همه چیز قاطی می کنند.
آقای خلج با بیان اینکه تا پیش از ریاست جمهوری احمدی نژاد گفتار آخرالزمانی که در ایران بوده است هیچگاه سعی نکرده که مصداقهای آخر الزمان را در پهنه جهانی شناسایی کند و این امر تاثیر آخرالزمان گرایی سنی برشیعه است اضافه می کند که آقای احمدی نژاد و متحدانش می خواهند با طرح این مسائل یک توجیه مذهبی برای سیاست رویارویی با غرب پیدا کنند، زیرا "آن توضیحات ایدئولوژیک سی سال پیش دیگر کافی نیست."

۱۳۸۹/۰۶/۰۹

نماد همبستگی ملی در ایران مادر سهراب است

دکتر اردشیر امیرارجمند، استاد حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، در مصاحبه‌ای با کلمه گفت:
جنبش سبز که جنبشی پیام‌محور، مسالمت‌آمیز و ذاتا تکثرگرا است، در حال تجربه دموکراتیک جدیدیست که در ایران سابقه نداشته است. نماد همبستگی ملی در ایران مادر سهراب است که با عشق و دلاوری اعلام می کند اگر زندانیان را آزاد کنید از خون سهراب می گذرم. برای او همه ی فرزندان این مرز و بوم سهرابند.
دکتر اردشیر امیرارجمند
دکتر امیرارجمند، که از مشاوران میرحسین موسویست و چندی پیش نیز از زندان آزاد شد، مصاحبه‌ای با سایت کلمه کرده است که فرازهایی از آن را برایتان منتشر می‌کنیم:
  • شرط لازم برای صلح اجتماعی، پذیرش موجودیت مخالف و حق او برای مخالفت است. شما ممکن است مخالف را تحمل کنید. اما این کافی نیست، زیرا ممکن است توان و قدرت از بین بردن آن را نداشته باشید، ولی هر زمان این توانایی را به دست آوردید، او را بین ببرید و سرکوب کنید.
  • صلح نیازمند اندیشه باز و جامعه باز است. فرق نمی‌کند شما چپ باشید یا راست، مذهبی باشید یا لائیک، اصولگرا باشید یا اصلاح طلب. اندیشه بسته، یعنی اندیشه‌ای که تکثر در عرصه اجتماعی را قبول ندارد و تمامیت‌خواه است، قطعا به حذف مخالف، خشونت و جامعه بسته ختم می‌شود.
  • جنبش سبز، به اقتدارگرایان اجازه نداده است که منطق و روش خود را به آنها تحمیل کند. خشونت‌ورزی اقتدارگرایان باعث نشده است که جنبش سبز دست از روشهای مسالمت‌آمیز بردارد.
  • آنهایی که واقعا به دنبال آشتی ملی هستند، باید از اقتدارگرایان بخواهند و آنها را تحت فشار قرار دهند تا
  1. زندانیان را آزاد کنند
  2. به مطبوعات و احزاب اجازه فعالیت بدهند
  3. از تعقیب، شکنجه، اعتراف‌گیری از بی‌گناهان و افسانه‌سرایی‌های امنیتی دست بردارند
  4. اجازه دهند تا صداوسیما دیدگاههای مختلف و معترضین را مطرح کند
  5. احزاب و جامعه مدنی را در تعریف امنیت و منافع ملی مشارکت دهند
  6. کمیته‌های حقیقت‌یاب بی‌طرف را ایجاد کنند تا به مسائل رسیدگی کنند و نتایج را در اختیار مردم قرار دهند
  7. مهمتر از همه به داوری و رای مردم گردن نهند.
  • آشتی ملی آنطورکه پیشنهاد کرده اند عذر خواهی اظهار پشیمانی و نفی هویت خود برای برخورداری از حقوق عادی شهروندی نیست. آشتی ملی مستلزم معاملات پنهانی و غیرشفاف نیز نیست.
  • اگر نتوانند یا نخواهند با مردم خود گفت‌وگو، مدارا و صلح کنند، ناگزیر باید به بیگانگان باج دهند و یا با ادامه و تشدید لفاظی‌ها و ماجراجویی‌های بی‌حاصل بین‌المللی، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و دیگر دستاوردهای ملی را در معرض خطر جدی قرار دهند.

۱۳۸۹/۰۶/۰۸

نسبت اعتراضات خیابانی با حفظ وحدت و امید در جامعه

فروریختن سقف معدن طلا و مس سن خوزه شیلی و احتمال کشته شدن 33 تن از معدنچیان در همان لحظات اول انتشار خبرش، می رفت که جامعه شیلی را در شوک خود فروبرد. اما آنچه این اتفاق را تحت شعاع خود قرارداد خبر زنده بودن معدنچیان در عمق 700 متری زیر زمین بود. خبری که این بار سرور و شادی را نه تنها در میان خانواده معدنچیان محبوس، که درکل جامعه شیلی به ارمغان آورد. حمایتهای گسترده مردمی و دولتی که گویا با خبر زنده ماندن معدنچیان جان تازه ای به جامعه شیلی داده بود ناگاه گستره ای جهانی به خود گرفت و در آن سوی دریاها مردم را پی گیر و دعاگوی سرنوشت این 33 معدنچی محبوس نمود. پاپ از آنسوی دنیا برای زنده ماندن این معدنچیان دعا نمود و تیمی خبره از ناسا برای بررسی راه حلی سریع تر برای رهایی اینان راهی شیلی شد. اما آنچه از همه بی نظیر تر می نمود یکپارچگی ملت شیلی بود که دلواپسی های این روزهای خود را به سرنوشت این معدنچیان گره زده اند. این روزها پیگیری سرنوشت این معدنچیان ناخوداگاه در دل هر شیلیایی امید به زنده ماندن را تقویت می کند. نا خوداگاه جامعه دلیلی اخلاقی برای هم راهی و هم دردی یافته است. با هر قطره اشک شوق خانواده هایشان، این جامعه شیلی است که چشمهایش خیس می شود...
وحدت، یکپارچگی و حفظ امید در جوامع با همه تفاسیر و پیش فرضهایی که برای آن عنوان می کنند، امر خارق العاده ای نیست که تنها بتوان تحت شرایط خاص و آزمایشگاهی به آن دست یافت. هر جامعه ای توان رسیدن به وحدت و یکپارچگی را در طول زمان های مختلف داراست. آنچه باعث می شود این امید و اتحاد شکلی قوی تر به خود بگیرد، تنها می تواند عملکرد نخبگان آن جامعه باشد. در شرایط حساس اجتماعی که آحاد اجتماع نیاز به تصمیم گیری برای چگونگی عمل کردن تحت آن شرایط را دارند، این رفتار اقشار تاثیر گذار بر جامعه (نظیر دولت مردان، روشنفکران، سرمایه داران، روحانیون ..)است که می تواند طبقات دیگر جامعه را در نحوه تصمیم گیری خود مصمم کند. جامعه ایران در این زمینه تجربیات گران سنگی را در کوله بار تاریخی خود اندوخته است و بارها و بارها نشان داده است که در شرایط ناگوار طبیعی و حتی انسانی از پتانسیل بالایی برای اتحاد و یکپارچگی برخوردار است. در زمان انقلاب مشروطه، در هنگام ملی شدن صنعت نفت، با زلزله بویین زهرا سال 41، در هنگام جنگ تحمیلی .... و تا همین اواخر با جنبش سبز. برای ایجاد این امید و اتحاد در جامعه، گرچه تک تک افراد نقشی بر عهده دارند که باید ایفا کنند، اما در حفظ و استمرارش همواره نیاز به دستاویزی است، نیاز به نیرویی خارجی است که هر لحظه نشاط و انرژی دوباره به جان این حرکت متحد بدمد. در شیلی ، هر روز با انتشار عکس و تصویری از معدنچیان، امید جامعه متحد امروزش دوباره جان می گیرد و در ایران امروز، دیوارنوشته ای سبز، حضوری سبز یا دعوتی و بیانیه ای از همان کسانی که مردم بهانه ای برای اتحادشان قرار دادند. این روند اما باید نو شود هر دم. در شیلی اگر تنها به همین تونل ارسال غذا بسنده شود دیری نمی پاید که همه چیز به دست فراموشی سپرده خواهد شد. امید آن معدنچیان به یاس تبدیل می شود و جامعه بی تفاوت، خود را سرگرم موضوعی دیگر خواهد کرد هر چند که خانوادهایشان با فریاد بخواهند نگاهها را به سمت خود و محبوسانشان جلب کنند. نمی خواهم تصور کنم جامعه ایران در قبال حوادث یک سال گذشته خود دچار چنین حال و رخوتی شده است، اما به ظاهر تفاوت ها و فروکشهایی نیز داشته است. اما در آستانه روز قدس فرصت مناسبی است تا این انتظار جامعه برای به رخ کشیدن اتحادشان، جامع عمل به خود بپوشد. در این شرایط قضاوت جامعه در مورد اطمینان خاطر از درستی عمل خود، تابعی از عملکرد رهبرانش خواهد بود. اگر حضور در خیابان و اعلام همبستگی برای آرمان خود را حق خود بدانیم، مسائل دیگر نظیر تهدید و ارعاب جمعیت در اولویت دوم قرار خواهد گرفت. آنچه مسلم است، این است که، این جامعه نشان داده، امروز برای رسیدن به اهداف والای خود پای همه چیز ایستاده است و در این میان فقط نیاز به باور خود دارد.
فارغ از توجیه لزوم یا عدم لزوم انجام اعتراضات خیابانی، آنچه اهمیت دارد آن است که در شرایط فعلی که زنده نگهداشتن امید و وحدت در جامعه نیازی حیاتی به نظر میرسد، چه جایگزین مناسبی برای ابراز این وحدت و حفظ آن امید در سطح جامعه می تواند وجود داشته باشد؟
به نظر می رسد پس از گذشت بیش از یک سال از اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، جامعه، رهبران اعتراضات و حکومت در شرایط تصمیم گیری سختی قرار گرفته اند. چه جنبش سبز را نیروی نامرئی و قدرتمند بدانیم، چه آن را فتنه ای فروکش کرده، باید پذیرفت که اعتراض در ذهن جامعه به دنبال شیوه ای برای ابراز خود می گردد و اگر راهی نیابد، نتیجه هر چه باشد، به نفع هیچ کس نیست.

۱۳۸۹/۰۶/۰۷

یا حق دات آی آر

راه اندازی اینترانت کشوری یا شبکه داخلی ملی از مدتها پیش بعنوان یک نیاز جامعه اطلاعاتی ایران مطرح بوده است. این روزها با خبر راه اندازی موتور جستجوی ملی، بحث لزوم وجود شبکه داخلی نیز مطرح شده است. مدیر کل تحقیق و توسعه شرکت فناوری اطلاعات ایران از آغاز فاز مطالعاتی پروژه موتور جستجوگر ملی خبر داده و گفته است؛ این موتور جستجوگر با نام “یا حق” فعالیت خود را آغاز خواهد کرد.
به نقل از سایت کلمه، هادی ملک پرست در تشریح جزئیات موتور جستجوگر ملی با تاکید بر اینکه این پروژه جهت فراهم کردن نیازهای داخل کشور کاربران ایرانی تعریف شده است گفت: «موتورهای جستجوی بین الملل گوگل و یاهو در استفاده از نیاز داخلی و خارجی کاربران کاربرد دارد اما موتور جستجوگر ملی صرفا در مورد کاربران ایرانی داخل کشور و فقط برای ارائه خدمات دستگاههای دولتی و اجرایی به کار می رود.» ملک پرست با اشاره به کاربردها و مزیتهای این موتور جستجو نسبت به دیگر موتورهای جستجوی بین المللی گفت، دسترسی به سایتهای جستجوی گوگل و یاهو و امثال آن تنها از طریق اینترنت ممکن است اما برای دسترسی به موتور جستجوگر ملی باید به اینترانت کشوری متصل شد که هزینه ای به مراتب کمتر از دسترسی به اینترنت دارد.
دبیرکل تحقیق و توسعه شرکت فناوری اطلاعات با بیان اینکه نحوه چگونگی ارائه سرویس موتور جستجوگر ملی در دست بررسی است گفت، در استفاده از موتورهای جستجوی بین المللی کاربر برای جستجوی اطلاعات خود با چندین هزار صفحه مواجه می شود که دسترسی به گزینه مورد نظر خود دراین تعداد اطلاعات بسیار زمان بر است اما در سرویس دهنده کشوری کاربر حداکثر از میان ۴۰ آیتم موضوع مورد نظر خود را پیدا می کند.
وی یکی دیگر از ویژگی های مهم موتور جستجوگر ملی را بحث امنیتی آن عنوان کرد و گفت، با استفاده از این موتور جستجو اطلاعات کاربران برای جستجوی موضوعات به خارج از کشور منتقل نخواهد شد.

به نظر میرسد در فضای بعد از انتخابات ریاست جمهوری و خرید سهام شرکت مخابرات توسط سپاه، مطرح شدن این قبیل مباحث عموما با پس زمینه‌ای امنیتی در ذهن طراحان خود همراه باشد. چرا که بحث موتور جستجوگر ملی و به واسطه آن شبکه داخلی ملی، که تحت یک نهاد نظارتی اداره خواهد شد، این امکان را برای دستگاههای اطلاعاتی امنیتی فراهم خواهد کرد تا با قطع کامل شبکه اینترنت جهانی، بدون متوقف شدن ارتباطات دستگاههای دولتی و اجرائی، کاربران ایران را از دسترسی به اطلاعات بازدارند. از آنجایی که سیاستهای دستگاههای امنیتی در قبال محدود ساختن دسترسی به اطلاعات آزاد تا امروز از نتیجه قابل قبولی برخوردار نبوده است، گویا این بار حکومت قصد دارد با خیزی بلندتر مشکل را یکبار برای همیشه حل نماید.

حمله به بیوت مراجع یا مشروعیتی که از نظام می رود؟

سال گذشته که میر حسین موسوی در مناظره اش با محمود احمدی نژاد به رابطه نه چندان خوشایند دولت و مراجع قم اشاره کرد، احمدی نژاد این انتقاد را نپذیرفت و گفت که رابطه این دولت با مراجع بسیار خوب است.
از خرداد ماه سال گذشته و بعد از برگزاری انتخابات پر التهاب ریاست جمهوری تنها مردم عادی کوچه و خیابان و سیاستمداران معترض به نتیجه این انتخابات نبودند که مورد بی مهری حکومت قرار می گرفتند.
تاریخ ایران اسلامی در این یک سال اخیر شاهد بیشترین حمله و هتک حرمت به لباس روحانیت است. مراجع قم که پیش از این روزگار پر فراز و نشیبی را در تاریخ سیاسی ایران به چشم دیده بودند حالا فصل جدیدی را پشت سر می گذارند که در آن با حمله کنندگان به شان و بیت مراجع، هیچ برخورد قانونی نمی شود.
حمله موتور سواران کلاه به سر به بیت آیت الله دستغیب و پاشیدن رنگ روی در منزل ایشان چندمین حمله لباس شخصی های ناشناس به بیت و مسجد ایشان و جدیدترین نمونه ازین حملات طی یک سال اخیر به روحانیت مستقل از حکومت است.

رحلت یک مرجع و آغاز بی حرمتی

رحلت آیت الله منتظری که یکی از بزرگترین پیشکسوتان معترض به حوادث بعد از انتخابات بود ، مانع از آن نشد که پس از گذشت چندین سال پس از هتک حرمت گذشته، از آفت لباس شخصی ها مصون بماند.
شب تشییع جنازه، طلاب حوزه های علمیه که با اقدامی هماهنگ با در دست داشتن عکس رهبر، مسجد اعظم را به اشغال خود در آورده بودند، با ناکامی در عدم برگزاری مراسم بزرگداشت با شعار " این همه لشکرآمده، به عشق رهبر آمده" به سوی بیت آیت الله منتظری حرکت کردند و تجمع آنان منجر به درگیری با مردم عزادار شد، بطوری که شورای تامین استان قم از فرزندان آیت الله منتظری خواست که دفتر و بیت را تخلیه کنند.
نیروهای انتظامی هر چند که توانسته بودند نظم مراسم تشییع را به خوبی برگزار کنند، در تامین امنیت بیت و دفتر آیت الله به نتیجه نرسیدند و طلاب بسیج شده از سوی محافل پنهان، آرامش را از خانواده و مردم عزادار سلب کردند.
هنوز هم مشخص نیست " عاشقان رهبر" که به بیت آیت الله منتظری حمله کردند با چه مجوزی تجمع می کنند و با کدام حقی سلاح سرد و گرم حمل می کنند و با کدامین پشتوانه حتی در برابر نیروهای انتظامی ایستادگی می کنند.
اما به خاطر حملات همین گروه " خودسر" و حمله خشونت بار آنان به مردم باعث شد تمام مراسم بزرگداشت آیت الله منتظری در شهرهای مختلف با بستن در مساجد و حسینیه ها به روی مردم لغو شود.

حوادث عاشورا ؛ چراغ سبزی برای لباس شخصی ها

حوادث عاشورا در ایران نفطه آغازی بود که افراد ناشناسی حمله به بیوت علما را در شهر های مختلف ایران آغاز کردند.
در دی ماه طرفداران دولت به دفاتر آیت الله یوسف صانعی در شهرهای مختلف ایران حمله کردند. در شهر مشهد در برابر دفتر او تجمع کردند و علیه او شعار دادند آنها با پایین آوردن تابلوی دفتر کار ، مانع از ادامه فعالیت کارکنان این دفتر شدند.
مشابه همین تجمع در برابر دفاتر او در شهرهای کرمان، گرگان، ساری و شیراز نیز تکرار شده بود.

طلاب خونین این بار در شیراز


مسجد قبا محل سخنرانی و برگزاری اغلب برنامه های آیت الله دستغیب است. مهاجمان به دفتر و بیت آیت الله دستغیب نیز حمله کردند و بعضی از کارکنان و حاضران در این دفتر را مجروح کردند.
سایت رسمی آیت الله دستغیب تاکید کرده بود که این حمله در شرایطی صورت گرفته که برخی مسئولان نظامی و انتظامی نیز در محل حضور داشتند.شاهدان عینی نیز خبر از زخمی شدن طلابی دادند که در این مسجد بودند.

یزد هم در امان نبود

بیت و دفتر حجت الاسلام محمدعلی صدوقی فرزند آیت الله محمد صدوقی (ملقب به سومين شهيد محراب) نیز در همان روزها مورد حمله قرار گرفت.
او با حکم امام خمينى به عنوان نماینده ولی فقیه در استان یزد و امام جمعه یزد منصوب شده بود. در واکنش به این حمله محمدرضا تابش نماینده مردم تبریز در نامه ای به علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی خواستار پایان دادن به این جریانات شد.

به جرم استعفا

بیت آیت الله سید جلال الدین طاهری نیز به محاصره نیروهای امنیتی درآمد و نیروهای لباس شخصی قصد تعرض به آیت الله طاهری را داشتند که اطرافیان مانع این اقدام شدند.
آیت الله طاهری امام جمعه سابق شهر اصفهان و از جمله روحانیونی بود که در 17 تیر 1381 و با نوشتن متنی اعتراضی از این سمت استعفا کرد.
در بخشی از این استعفا نامه آمده بود:
اصل جمهوري يعني جابجايي مرتب و مكرر مديران كشور و جامعه مدني يعني نقد و انتقاد مداوم برنامه‌هاي حكومت‌‌و انقلاب يعني تأمين و تضمين خواسته‌هاي ملت كه مع‌الاسف امروز واقعيت غير از اينها است. مصلحت كشور بعيد است و آزادي كه اين سالها هر دو را به مسلخ و مقتل مي‌بينيم. هنگامي كه از وعده‌ها و قول و قرارهاي اول انقلاب ياد مي‌آورم، همچون بيد بر سر ايمان خويش مي‌لرزم.

حمله به بیوت در سالگرد انتخابات

خرداد ماه با فرا رسیدن سالگرد انتخابات در ایران و چند روز بعد از آنکه طرفداران آقای احمدی نژاد اجازه سخنرانی به نوه آیت الله خمینی را ندادند ، عده ای با حمله به دفاتر آیت الله یوسف صانعی و آیت الله حسینعلی منتظری اموال این دفاتر را تخریب کرده اند. دفتر آقای منتظری نیز پلمپ شد.
حمله به دفتر آیت الله صانعی پس از حضور مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت، برای ملاقات با وی در این محل آغاز شد و عده ای از افراد جلوی منزل آقای صانعی تجمع کرده و مانع خروج آقای کروبی شدند.
بنابر تصاویری که سایت آیت الله صانعی منتشر کرد، مهاجمان تمامی وسایل دفتر را شکسته اند و هیچ چیز سالمی در دفتر دیده نمی شود. تصاویر منتشر شده نشان می دهد که حتی پنکه سقفی نیز تخریب شده است.
همزمان دفتر آیت الله منتظری گزارش کرد که "صبح روز دوشنبه 24 خرداد 15 نفر از نیروی های اطلاعات با حکم دادگاه ویژه روحانیت در محل دفتر آیت الله منتظری حضور یافته و نسبت به بازرسی و توقیف اموال تخریب شده و پلمپ دفتر [اقدام] نمودند."
فرزند آقای منتظری گفت که نیروهای لباس شخصی در "حضور و سکوت نیروهای انتظامی و گارد ویژه" و هماهنگ با آنها اموال دفتر را تخریب کردند.
احمد منتظری معتقد است که چنین برخوردهایی حتی در زمان محمدرضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران، هم صورت نگرفته بود.

اعتراض های بی فایده

هر چند که برخی مقام های سیاسی در ایران از گرایشهای مختلف این حملات را محکوم کردند اما عملا هیچ اقدام موثری برای جلوگیری از این اقدامات صورت نگرفت.
تحلیلگران بر این باورند که مقام های امنیتی ایران که در روزهای پر التهاب بعد از انتخابات ادعا می کردند که حتی اس ام اس ها و ایمیل های خصوصی مردم را کنترل خواهند کرد تا کسی "آشوبی" برپا نکند، چگونه از کنترل کردن و شناسایی افرادی که در روز روشن ، بدون نقاب و در گروه های مشخص به بیوت مراجع حمله می کنند عاجز هستند؟
گروه های خودسری که در یکسال گذشته از حمله به بیوت مراجع تا زیر پا گذاشتن حرمت مساجد و بی حرمتی کردن به قبور علما ( قبر پدر سید محمد خاتمی) را در کارنامه خود دارند هنوز سر و کارشان با نیروهای انتظامی و امنیتی ایران نیفتاده است.
آقای خامنه ای و احمدی نژاد نیز همچنان در برابر این بی حرمتی ها سکوت کرده اند.
با این همه جامعه مذهبی ایران تکرار بی حرمتی ها به مراجع و علمای شاخص بلاد خود را پذیرا نخواهد بود .
میر حسین موسوی نیز آگاهانه به این نکته اشاره کرده است : " آیا فراموش کرده اند حمله به بیت حضرت امام (ره) بود که زمینه بر چیدن پایه های استبداد را در 15 خرداد 1342 و سپس بهمن سال 57 فراهم کرد و باز هم عبرت نمی گیرند؟"
منبع : جرس


۱۳۸۹/۰۶/۰۵

چه غزه چه ایران ننگ بر ظالمان


طرفداری موسوی از شجریان

جمعه شب، آقای میر حسین موسوی در جمعی از رزمندگان از استاد شجریان و مردمی بودن او گفت:
عدم تحمل و انجماد نظام به جایی رسیده است که صدای ربنای هنرمند مورد علاقه مردم را به هنگام افطار روزه سانسور می کنند.
بنابه گزارش کلمه، میر حسین موسوی با بیان ترس‌های موجود در جامعه مثل ترس از سرکوب، اعتراف گیری، بیکاری و تورم، تهاجم خارجی، شنود و دخالت در امور شخصی و ترس از «قاضی‌هایی که از بازجوها دستور می‌گیرند»، گفت: «صِرف ایمان نه امنیت می‌آورد و نه نجات از سرگشتگی و سرگردانی. بلکه ایمان موقعی ایجاد امنیت و هدایتگری می‌کند و از سرگردانی نجات می‌دهد که با لباس ظلم و جور پوشانده نشود:
تمام این ‌ترس‌ها و ترس از آنکه رای شما دزدیده شود و ترس از آنکه شما به حکومت اعتماد کنید و به اعتمادتان خیانت شود، همه و همه نشانه‌های حضور گسترده ظلم و نبود عدالت است. در چنین حالتی ایمان نمی‌تواند امنیت بیافریند و یا هدایتگر مردم به سوی آینده و آخرتی روشن باشد. گمان نمی‌کنم دلایل زیادی برای اثبات این مساله لازم باشد. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می‌گوید، چگونه می‌توان در چنین جامعه‌ای امنیت را سراغ گرفت؟
میر حسین موسوی با مثال زدن «بیرون ریختن اسباب و اثاثیه یک خانواده به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها»، ضمن تاکید بر عدم درک «بخشی از نظام حاکمیت» بر مشکلات مردم، اضافه کرد:
عدم تحمل و انجماد نظام به جایی رسیده است که صدای ربنای هنرمند مورد علاقه مردم را به هنگام افطار روزه سانسور می‌کنند و یا به رسانه‌ها بخشنامه می‌کنند که مبادا کلمه‌ای در مورد جنبش سبز بنویسند. 
موسوی در پایان سخنان خود گفت:
آنچه مربوط به جنبش سبز است واکنش به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است. همه ما به صورت بی پرده و صریح از منافع ملی خود دفاع خواهیم کرد. ما مشفقانه و دلسوزانه توصیه می‌کنیم که قبل از اینکه دیر شود برای پیشبرد سیاست خارجی معتدل و کاهش خطرات برای کشور از سرمایه‌های معتبر، عاقل و با تجربه استفاده شود.

۱۳۸۹/۰۶/۰۴

تاجزاده و نوری زاد در یک سلول

پس از نزدیک به دوهفته از بازگشت مصطفی تاجزاده به عزتکده اوین و بی خبری کامل از او، ساعاتی پیش وی با همسرش تماس گرفت.
به گزارش تحول سبز، سید مصطفی تاجزاده طی تماس تلفنی کوتاهی از اوین ، شرایط روحی خود را مساعد اعلام نموده و همچنین از هم سلول بودن خود با محمد نوری زاد خبر داده است.
لازم به ذکر است سید مصطفی تاجزاده دومین نفر از هفت امضا کننده شکایت علیه گروه نظامی– اطلاعاتی و آمران و مباشران تقلب در انتخابات به رئیس قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح، بدلیل پافشاری بر شکایت خود، روز یکشنبه ٢۴ امرداد ماه، روانه زندان اوین شد.

حذف کامل و قطعی ایران از پروژه خط لوله انتقال گاز نابوکو

اعضای ناباکو

جرس: اعضای کنسرسیوم خط ‌لولۀ گاز موسوم به «نابوکو»، طی نشست شامگاه چهارشنبه ٢۵ اوت در آنکارا، رسما اعلام کردند که خط ‌لوله مذکور، "از خاک ایران عبور نخواهد کرد" و در "شرایط سیاسی فعلی"، ایران از تامین‌کنندگان گاز این خط انتقال گاز به اروپا نخواهد بود. کنسرسیوم خط لوله گاز نابوکو، قصد داشت با انتقال گاز حوزه خزر به اروپا، وابستگی مطلق و سنتی کشورهای اروپائی به گاز روسیه را پایان بخشد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، اعضای کنسرسیوم نابوکو، طی نشستی رسمی که برای مدیریت خط لوله مذکور در آنکارا گرد هم آمده بودند اعلام کردند "گاز مورد نیاز نابوکو، از آذربایجان، ترکمنستان و عراق تامین خواهد شد و ایران جزو تامین‌کنندگان گاز آن نخواهد بود."
بر اساس این گزارش، قطعنامه نشست آنکارا - البته با لحنی معتدل –خاطرنشان ساخته است "نابوکو، پروژه‌ای با منابع تامین‌کننده گاز بسیار متعدد است و نیازی ندارد که روی یک تامین‌کننده واحد حساب کند و حوزه خزر و خاورمیانه، که با بزرگترین ذخائر گاز جهان توان بالقوه صدور گاز به اروپا را دارند، نقش مهمی در موفقیت و قطعیت طرح نابوکو خواهد داشت."
گفتنی است خط لوله «نابوکو»، که قرار است گاز را بدون عبور از خاک روسیه، از طریق مرزهای گرجستان یا عراق وارد خاک ترکیه نموده و به بندر سیحان برساند، برای گازپروم (کنسرن دولتی روسیه) که صادرات گاز به اروپا را در انحصار دارد، رقابت جدی محسوب می شود و مخالفت های جدی روسها را در پی داشته است؛ چرا که امکان پایان بخشی به انحصار روسیه را در بر خواهد داشت.
گفتنی است علاوه بر قطعنامه های تحریم و فشار شورای امنیت سازمان ملل بر ایران، دولت و مجلسین آمریکا، اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن نیز، تصمیم به اتخاذ و عملی کردن تحریم های فراگیر و گسترده علیه جمهوری اسلامی گرفته اند، که سوخت و انرژی این کشور را، علاوه بر بیمه و بانکداری و کشتیرانی، تحت فشار و محدودیت قرار خواهد داد.
مقامات حکومت ایران، همواره قطعنامه های تحریم و فشارهای جامعه جهانی را "بلااثر"، "کاغذ پاره" و "صرفا جنگ روانی" می خوانند.

تصویر سکینه آشتیانی در سردر شهرداری فلورانس

تصویر سکینه آشتیانی در سردر شهرداری فلورانس
وب سایت «لا رپوبلیکا»ی فلورانس اعلام کرد که با تصمیم و حمایت ماتئو رنتزی شهردار فلورانس، از بیست و پنجم آگوست (چهارم شهریور)، عکس سکینه محمدی آشتیانی روی تراس پالاتزو وککیو برای این که به جهان یادآوری شود فلورانس همیشه در کنار آزادی خواهد بود نصب می شود. ماتئو رنتزی در صفحه ی فیس بوکش نوشته است که رژیم ایران قصد دارد این زن چهل و سه ساله را به جرم ارتباط با مردی غیر از همسرش اعدام کند، به همین خاطر تاکید می شود که فلورانس همیشه در جهت آزادی زنان خواهد بود...
با تشکر از «آنا مارینا» به خاطر ترجمه‌ی بالا.

«سياست مهار»: راه مقابله با ايران هسته‌ای

مجله آمریکایی «فارين پاليسی» (سیاست خارجی) در شماره اخير خود مطلبی دارد در نقد گزينه حمله نظامی به ايران به قلم آرت کلر، يکی از مقامات سابق بخش فعاليت های پنهان سيا.
وی با اشاره به حوادث مربوط به حمله نظامی آمريکا به عراق می نويسد که تنها راه متوقف کردن تلاشهای ايران برای دستيابی به سلاح هسته ای نه اقدام نظامی بلکه صبر و سياست مهارحکومت ايران است.

نويسنده در آغاز مطلب می‌نویسد «همانطور که دردوران جنگ سرد، آمريکا توانست از طريق مقابله با نفوذ خارجی و ممانعت از دستيابی به فن آوری‌های پيشرفته و حساس اتحاد جماهير شوروی را مهار کند اکنون در مورد ايران نيز راهی جز اين نيست. حکومت ايران ثابت کرده که به تخاصم با آمريکا ادامه خواهد داد و هيچگاه وارد يک تماس و گفت وگوی سازنده نخواهد شد.»
به اعتقاد نويسنده «سياست مهار» ايران می تواند آمريکا را در موضع برتری قرار دهد چون در حال حاضر عامل زمان به نفع آمريکا است.
حکومت ايران برای رسيدن به مرحله توليد سلاح هسته‌ای با مشکلات فنی فراوانی روبرو است و به زمان زيادی احتياج دارد. در اين دوران انتظار آمريکا می‌تواند دست پيش را گرفته و عناصر و ابزار لازم برای مهار حکومت ايران را عملی کند.
روند ديگری که می تواند سياست مهار ايران را تکميل و موثرتر کند موقعيت رژيم ايران است. حکومت ايران ثابت کرده که از اداره امور اقتصادی کشور ناتوان است. بيکاری و تورم بيداد می کند و اقدامات اخير حکومت برای افزايش ماليات کسبه و تجار با مخالفت شديد آنها روبرو شد. در عين حال حکومت ايران در نظر دارد بخش عمده يارانه‌های دولتی را قطع کند اين مساله بدون شک باعث تشديد بحران اقتصادی و نارضايتی عمومی خواهد شد. بانک مرکزی ايران تحت تاثير همين اوضاع نابسامان در دو سال گذشته نرخ رشد اقتصادی کشور را اعلام نکرده است.
به اعتقاد آرت کلر تحليلگر مجله «فارين پاليسی»، «حکومت ايران در سال‌های آينده با مشکلات سياسی بزرگی روبرو خواهد شد. از يک سو مشروعيت بسيار ضعيفی دارد و از سوی ديگر شکاف در ميان جناح‌های حکومتی رو به تشديد است. در يک چنين شرايطی وقوع حمله نظامی به ايران بهترين فضا و بهترين امکان را برای رژيم ايران فراهم خواهد کرد تا دوباره به بهانه مقابله با تهاجم خارجی خود را تجديد سازمان دهد.»
دولت آمريکا با ادامه سياست فعلی خود يعنی تشديد فشار همه جانبه و گسترش تحريم ها عليه ايران می تواند به موفقيت برسد.
تحليلگر مجله «فارين پاليسی» به سياستگذاران آمريکا توصيه می‌کند که گزينه نظامی را حداقل برای شرايط فعلی کنار گذاشته و به دنبال گسترش اقداماتی باشند که حکومت ايران را بيش از اين تضعيف خواهد کرد. سياست مهار در تاريخ سياست خارجی آمريکا نتايج بسيار خوبی داشته و در مورد ايران نبايد اين گزينه را فراموش کرد.

علاوه بر در پيش گرفتن سياست مهار ايران بايد از ساير تجارب سياست خارجی آمريکا درس گرفت از جمله استراتژی های موسوم به « بنای ساختار سياسی جديد » که قبل از حمله به عراق و پس از آن در دستور کار آمريکا بود. متاسفانه به دليل اشتباهات سياسی آمريکا و رهبری سياسی جديد عراق اين پروژه در آن کشور به نتيجه مطلوب نرسيد و کشمکش های جناحی و قومی عراق پس از صدام را برای چند سال به دامن خشونت فرو برد. اما از هم اکنون می توان در موازات با اعمال همه جانبه تر سياست مهار ايران به فکر تنظيم يک استراتژی سياسی برای آينده آن کشور بود. نبايد دست روی دست گذاشت و منتظر سقوط حکومت ايران نشست و در صورت سقوط حکومت با يکسری اقدامات پراکنده و بی برنامه به فکر بنای يک نظام جديد در ايران افتاد. شکی نيست که دوران حکومت ايدئولوژيک گروه حاکم در آينده نزديک به پايان خواهد رسيد ولی اين به آن معنا نيست که لزوما يک نظام سياسی معتدل و طرفدار دمکراسی به جای آن سرکار خواهد آمد. جناح های سنت گرا و انحصار طلب به فکر بازگرداندن ايران به دوران گذاشته خواهند افتاد همانطور که چند سال پس از سقوط اتحاد شوروی ما در روسيه شاهد چنين وضعيت بوديم. بنابراين سياست مهار فقط نيمی از استراتژی برای ساقط کردن رژيم های متزلزل است. آمريکا بايد از هم اکنون به فکر برنامه ريزی برای نيمه ديگر باشد.
منبع: رادیو فردا

ما متشکل از چه کسانی است؟


چنان که می دانید، حسين طائب هم اکنون رئيس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و در دوران حوادث پس از انتخابات فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشت. ابتدا نگاهی به برخی سخنان طائب در دوران پس از انتخابات بیندازیم
  • آمريکايی‌ها پيش از انتخابات خواهان مذاکره بودند. ما گفتيم بايد بعد از انتخابات مذاکره کنيم تا از موضع بالاتر صحبت کنيم.
  • ما پيامکها را قطع کرديم چون معترضان می‌خواستند در مقابل وزارت کشور تجمع کنند و راه پيام رسانی را ما قطع کرديم.
  • ما به معترضان اجازه ميتينگ نمی‌دهيم.
  • بديهی است که ما به نمايندگان معترضان پس از انتخابات اجازه حضور در صدا و سيما نمی‌دهيم، ما نمی‌توانيم رسانه را در اختيار آنها بگذاريم.
  • تحليل‌های محسن رضايی را انتخاباتی می‌دانيم، او می‌خواهد خودش را در عرصه سياسی نگهدارد.
  • سران فتنه موضوع حکميت را از طريق لاريجانی پيگيری می‌کردند، چگونه ممکن است در کشوری که هر ساله يک انتخابات برگزار می‌شود، شورای حکميت تشکيل داد، بنابراين شورای نگهبان آنرا نپذيرفت.
  • ريزش نيروهای انقلاب طبيعی است، دهه چهارم انقلاب دهه ريزش است
مطمئنا این سخنان که فراتر از حیطه اختیارات فرمانده نیروی مقاومت بسیج است، جایگاه ما را به خوبی مشخص است. ما می تواند درباره تمام امور داخلی و خارجی کشور نظرات خود را اعمال کند. براستی ما متشکل از چه کسان دیگری است؟
در اینجا بهتر است از پاسخ دهی
خودداری شود، بلکه خواننده را دعوت به یافتن پاسخ این سوال کنیم. جوینده یابنده خواهد بود.

این تنها، نگاه مردم است ...(برای نوری زاد، عطریانفر و ابطحی عزیز)

نوری زاد را حتی حر زمانه نامیدند. آنکه در ابتدا دستگاه حاکم بر آن چشم فروبست و به ناگاه حتی حکم انفرادی برایش صادر کرد، در واقعه کارگردان و نویسنده و کارشناس فرهنگی هنری ای بود که در کیهان رفت و آمدی و در صدا و سیما منزلتی داشت. به یکباره اما نامه هایش دست به دست و دهان به دهان سکه جامعه ایران شد. او با شجاعتی مثال زدنی در برابر آن همه هجمه و ظلم دستگاه حکومتی جامه خدمت و بندگی به در کرده بود و در کنار خواهران و برادران اش فریاد آزادی خواهی سر میداد. آن طرفتر اما در دستگاه دولتی عزیزانی از این برادران و خواهران با داغ و درفش مجبور به اعتراف آنچه نبودند می شدند. شبها در تلویزیونهایمان تصویر این عزیزان نقش می بست که چقدر تکیده تر و رنجورتر از قبل شده بودند. از خود می پرسیدیم این دستگاه عریض و طویل اعتراف گیری از خود هیچگاه نخواهد پرسید، زبانشان را برای گفتن دروغ با زور به خدمت گرفته اید، با این چهرههای زرد داغ کشیده چه میکنید؟ دستگاه امنیتی اما نه خود می اندیشید و نه دیگران را صاحب اندیشه می دانست. کرد آنچه کرد و باقی ماند یک اشتباه لفظی!! ابطحی که رای موسوی را به جای 13 ، نوزده میلیون اعلام کرد و جواب عطریانفر به مهاجرانی که اگر تو هم بودی چنین می کردی و چنین می گفتی. این شخصیتهایی که در دادگاه به اعتراف مجبور شدند امروز بیرون از حصار میله ای زندان اند و آن یکی که بی هیچ داغی و درفشی جز از عذاب وجدان چنین شجاعانه لب به اعتراض گشود در زندان. اینان به شرمی از سر انسانیتشان در عزلتی خود خواسته خزیده اند و آن یکی در چهارچوبی سیمانی به اسارت گرفته شده است. از اعترافات دادگاهی چیزی نماند جز صاحبانشان که مردم بخشیدند و از نوری زاد، آزاده ای که مردم او را با نگاهشان چشم انتظارند. این همان قدرتی است که موسوی در بیانیه شماره چهارده خودش به آن اشاره می کند آنجا که می گوید : دستگاه ظاهری می تواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباس های تحقیر آمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم می توانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. آن اعتراف شونده ها و این آزادمردان با همه ضد و نقیضهای دیروز و امروزشان، تا با مردم اند در دیده یشان عزیزند، حتی اگر خود، به خود نصبت خائن زنند و این آن چیزی است که دستگاه ظاهری از آن بی بهره است و این فقط، تنها نگاه مردم است.
منبع : سپیده دمان

۱۳۸۹/۰۶/۰۳

موتلفه اسلامی حزب فراگیر با ترکیب احزاب اصولگرا تشکیل می دهد

به گزارش مهر، حسن غفوری فرد عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و نماینده مردم تهران در حاشیه برگزاری جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، با اعلام این خبر افزود: حزب موتلفه اسلامی به دنبال ایجاد یک جریان جدید حزبی متشکل از افراد اصولگرا است.
 وی افزود: این حزب جامع از ترکیب حزب موتلفه و تشکل های صنفی و سیاسی هم چون جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی ورزشکاران، جامعه اسلامی دانشجویان، جامعه اسلامی اصناف و احزابی که عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری هستند، تشکیل می شود. غفوری فرد در بیان اهداف تشکیل این حزب فراگیر نیز گفت: احزاب در جامعه در حال حاضر تحرک زیادی ندارند و به این وسیله می خواهیم خون جدیدی در زمینه فعالیت های حزبی در احزاب جریان پیدا کند.
یاداوری می‌شود که چندی پیش، آقای احمدی نژاد، تنها حزب را «حزب ولایت» خوانده بود.