به مناسبت 28 مرداد، سالروز کودتای 32 علیه مصدق، واشنگتن پست، مقالهای به قلم «رای تکیه»، کارمند بلند پایهء شورای روابط خارجی امریکا، منتشر کرده است که آقای صادق رحیمی آن را در وبلاگ خود، کالچر اللاجیک، ترجمه کرده است.
آقای تکیه، در این مقاله نوشته است که روزولت، مشاور مخصوص سیا، نقشهای برای سرنگونی مصدق کشیده بود که طبق آن «شاه با یک فرمان حکومتی مصدق را برکنار میکرد» ولی این نقشه، به دلیل دستگیر شدن فرماندهی حامل فرمان شاه، شکست خورد.
مدارک سری امریکائی که در دهه اخیر قابل دسترس شدهاند نشان میدهند که امریکا نقشه دومی برای استفاده در صورت شکست نقشه اولیه نداشت، و واشنگتن در حال آماده شدن برای قبول شکست بود. تلگرافهای وزارت امور خارجه و سازمان سیا حاوی اعلام شکست کامل برنامه های مخفی آنها بود.اما درست در زمانی که امریکاییها امیدهای خودشان را برباد رفته میدیدند و برای ترک صحنه آماده میشدند، ارتش و روحانیون با هم متحد شدند تا مصدق را سرنگون کنند. «رای» در ادامه مینویسد:
بعد از ناکام ماندن کودتای روزولت، روحانیون بلند پایه در قم پشتیبانی تلویحی خود را از آیت الله کاشانی که سخنگوی مجلس بود اعلام کردند و از طریق روابط خود با بازار و نفوذ جدی که بر توده مردم داشتند نقشی مرکزی در ایجاد تظاهراتی که تهران را در خود غرق کرد ایفا کردند. مصدق تنها شده بود، و پس از اینکه با تاثیر روحانیت تظاهرات خیابانی هم به نفع شاه عوض شد، آنوقت ارتش وارد قضیه شد و مصدق را برکنار کرد. به این ترتیب تنها چند روز بعد از تلاش شکست خوردهٔ سازمان سیا، شاه در میان جشن و هلهله به ایران برگشت.واقعیت این است که مسوولیت خفه کردن امیدهای دموکراتیک مردم ایران در تابستان 1332 در درجه اول بر گردن همانهاییست که یک حرکت دموکراتیک دیگر را در تابستان 1388 نیز خفه کردند: روحانیون. آنهایند که باید از مردم ایران عذر خواهی کنند. در طی جریانات 1332، روزولت و همدستان توطئه گرش بیشتر نقش تماشاگرانی حیرت زده را بازی کردند تا عاملانی موفق. آیزنهاور، رییس جمهور وقت امریکا، وقتی حکایت جریان را از روزولت شنید گفت، «من گزارش پر شاخ و برگ روزولت را شنیدم، بیشتر به داستانهای یک رمان ارزان قیمت میماند تا واقعیتهای تاریخی.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر