۱۳۸۹/۰۷/۲۴
۱۳۸۹/۰۷/۱۰
عسگرپور خطاب به وزیر ارشاد: سفره نظام متعلق به همه ملت است، این قدر نگاهتان به لقمه دیگران نباشد
محمد حسینی وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد، در اعتراض به اتفاقات جشن خانه سینما، این مجموعه فرهنگی-هنری را تهدید به بستن و پلمپ فعالیتش کرد.
در واکنش به این تهدیدات، رئیس خانه سینمای ایران، محمدمهدی عسگرپور، نامه ای خطاب به وزیر ارشاد منتشر کرده است که وی و معاونانش را به بیکفایتی در انجام مسئولیتهای خود متهم میکند. متن کامل این نامه را که از سایت جرس گرفته شده، در ادامه می خوانید :
جناب آقای دکتر محمد حسینی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام علیکم
خداوند را بسیار شاکرم که بعد از گذشت یک سال از مسئولیت تان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غیر از مباحث کلی که گفتنشان چندان پیشزمینه و تجربه خاصی لازم ندارد بالاخره سخنی در خصوص مسائل صنفی سینما گفتید و به قاعده "تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد" عیب و هنرتان را نمایاندید.
اینجانب و برخی از اهالی سینما به خوبی می دانند جنابعالی چه دوره سختی را در این منصب پشت سر می گذارید . سختی نه به لحاظ کار تخصصی فراوان و مثلاً تعامل با اهل فرهنگ و هنر که در این زمینه کارنامه یک سالتان به وضوح بیانگر ناکامی است، بلکه به لحاظ عدم تمایل ورود به مباحث جدّی و تخصصی و عدم امکان برای مراقبت از فعالیت معاونینی که افکار عمومی حتی انتصاب آنها را نیز مربوط به شما نمی دانند.
برادر محترم از اولین جلسهای که با هم داشتیم از صمیم قلب برایتان دعا کردم که در کارتان توفیق زیادی داشته باشید به دو دلیل اول آنکه به نظام عشق میورزم، دوم آنکه حس خوبی در شما دیدم و سخت امیدوار بودم که کارمان با شما به اینجا کشیده نشود.
متأسفم که باید بگویم جنابعالی به هیچ عنوان امکان تسلط پیدا کردن به موضوعات مختلف تحت مسئولیتتان را فراهم نکردید. هم شما هم خدایتان و تا حدی امثال ما میدانیم که حداقل در حوزه ی سینما تعداد نشستهای جدی و تخصصیتان با دستاندرکاران به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد و لابد تصور کردید، مجبورید کار را به شکل پیمانکاری به معاونانتان از جمله معاونت سینمایی واگذار کنید.
به همین اعتبار و به دلیل عدم تعلق خاطر به حوزههای مختلف هنری ( نمیگویم فرهنگی چون عنوانی است کلی و تفسیربردار) تسلط امروزتان به اوضاع سینما، تئاتر ، موسیقی و هنرهای تجسمی حدوداً مثل روز اولی است که همدیگر را دیدیم. همان موقع که هنوز نامزد احراز پست وزارت بودید و درخواست کمک کردید و بنده و تعدادی از اعضای هیئت مدیره خانه سینما و رؤسای صنوف علیرغم فشارهای زیاد آن روزها صادقانه و با برنامهای مشخص و به قصد تعامل به دیدارتان آمدیم. با این روشی که در پیش گرفتهاید ده سال بعد هم فرقی به حالتان نخواهد کرد.
ممکن است این اظهارات را شما و برخی به دور از انصاف بدانند ولی بنده حاضرم در جلسهای با جنابعالی این را به اثبات برسانم. اگر جنابعالی نه به عنوان وزیر، بلکه به عنوان یک محقق در مورد سینمای بعد از انقلاب اسلامی و سرمایههایش که به مدد پیروزی انقلاب شکل گرفت و کارنامه درخشانی هم از خود باقی گذاشته، تحقیق میکردید به درستی درمییافتید زوایا و برشهای مهم دیگری وجود دارد که سخت از آنها غفلت کردهاید، از جمله باید میکوشیدید بنیان های قدرتمند این سینما را که برخی به دلیل ناکامیهای حقیقی و حقوقی آنها را شاهنشین میخوانند شناسایی کرده و با آنها مرتبط شوید و برای تقویت نظامی که معلوم نیست شما یا من کدامیک بیشتر بر تقویت آن کوشا هستیم با آنها تعامل واقعی و غیر خیالی برقرار کنید. در این صورت به یقین در دام خردهگیری و بزرگنمایی در جریان برگزاری یک جشن سینمایی نمیافتادید.
ما در این یک سال گذشته کدام جمله مشفقانه ( نمیگویم پدرانه که امکانش را از خود سلب کردهاید ) از شما یا مشاور و معاونانتان شنیدیم؟ کدام حرکت شما در جهت تقویت نهاد صنفی بوده؟ به جز حذف افراد حاضر که به گواه مکتوبات و درخواست جلسات سعی در تعامل با شما بودند به چه اندیشیدید؟
مگر امثال ما از کجا آمده بودند؟ مگر شما از کجا آمدهاید؟ مایلید سوابقمان را حداقل از تاریخ 12/11/57 تاکنون با هم مقایسه کنیم؟
امسال اکثریت مخاطبان و علاقهمندان سینما با سلیقهها و گرایشهای مختلف معتقد بودند که مجموعاً یکی از بهترین جشنهای سینمای ایران در طول چند سال گذشته را تجربه کردهاند. تا اینکه بیانیه هیستریک معاونت امور سینماییتان که با هدف برهم زدن تمرکز مدیران و دستاندرکاران نسبت به ناکامیهای پی در پی اخیرشان و عدم توانایی در جذب سینماگران شاخص منتشر شد. بیانیهای که به زعم خیلیها برگرفته از رفتار رئیس جمهور پیشین آمریکا بود که برای حمله به یک سرزمین خوب است بهانهای پیدا کنی، آنرا بزرگ کنی، با دروغ آمیختهاش کنی، از هجمه رسانهای هم بهرهگیری و به آن سرزمین حمله کرده و آن را اشغال کنی!
ای کاش روزی شهامت داشته باشیم و از ملت شریف ایران، شهدای عزیز، جانبازان گرانقدر، ایثارگران، مقام معظم رهبری و امام زمان علیهالسلام بابت کوتاهیها و بیکفایتیهایمان در روند پیشرفت و آبادانی کشورمان عذرخواهی میکردیم.
برادر محترم! اتهامات ایشان به علاوه اتهامات اخیر جنابعالی که بنده یا امثال من را محرک اصلی و صحنهگردان توطئه بر علیه نظام جمهوری اسلامی خواندید ذخیره آخرت خود میدانم که شاید بدینوسیله قدری از گناهانم بخشیده شود، اما توهین به حضار در آن مراسم که اتفاقاً برخی از معتمدان شما هم حضور داشتند با این عنوان که گول امثال من را خوردند بماند برای شما و ایشان.
برای شما که قاضی خوبی نبودید نمیگویم، برای حافظه تاریخ میگویم. اولین بیانیه علیه هتک حرمت به قرآن مجید در حوزه فرهنگ در خلال برگزاری نخستین جشنمان صادر شد. آن موقع شما و همکارانتان سرگرم بستن چمدان بودید و پس از چند روز یکی یکی بیانیههایشان را دادند. نگاهی به فهرست برندگان جشن و گفتههایشان روی سن بیاندازید تا ببینید چگونه قاضی عجول و شاید مجبوری هستید، اما در مورد مسائل مالی و بودجه خانه سینما نمیگویم که عدم صداقت زیرمجموعهتان جایی برای بحثهای این چنینی باقی نگذاشته است.
لطفاً درنگ نکنید اسنادی که میخواهید بعدها منتشر کنید الان منتشر کنید شاید برای ما هم اشتیاقی فراهم شود تا فهرست کمکهایی که به برخی از خودیهایتان شده را منتشر کنیم.
از سفره نظام و متنعم شدن برخی مثل من گفتهاید، شاید تعابیر من و شما با هم فرق داشته باشد. سفره ای که شما و برخی دیگر معمولاً تصویر میکنید آدم را یاد سفرههای ولیمه میاندازد که کسی پس از خوردن ناشکری هم بکند و پشت سر صاحب مجلس هم چیزی بگوید. من سفره نظام را سفره خداوند تلقی میکنم که برای همه بندگانش بیمنت گسترده و شرط بهرهمندی بیشتر را ایمان و عمل صالح قرار داده است. سفره نظام نه متعلق به من است که بابت آن بخواهم از شما حساب بکشم نه متعلق به شما و دیگران. سفره نظام متعلق به همه ماست. این قدر نگاهتان به لقمه دیگران نباشد، ضمن آنکه محبوبیت در قلب مردم را هم خداوند عطا میکند نه شما و نه امثال برنامههای تلویزیون و شرط آن هم ایمان و عمل صالح است. "ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا"
برادر محترم با اینکه قاضی خوبی نبودید، اما همچنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان هستید. ما در قالب جریان صنفی موظف به تعامل با شما هستیم پس پیشنهاد میکنم کمیتهای حقیقتیاب (البته نه از نوع بینالمللیاش) تشکیل شود تا رفتار شما و زیر مجموعهتان را با خانه سینما بررسی کنند. آن وقت ملاحظه میکنید که این شیوه یعنی علاقه به نظام یا برعکس پاسخ ندادن به تمامی درخواستهای ما از روز اول مسئولیتتان تا به اکنون یعنی...
جناب وزیر نشان دهید که مدیری پاسخگو هستید. پاسخگویی را هم به سبک معاونت سینمایی با شعار دادن و دهن به دهن گذاشتن مترادف ندانید. دیری است اتهام براندازی نظام به منتقدان بیکفایتی و سوء تدبیر در مدیریت رنگ باخته است.
"والسلام علی من اتبع الهدی"
محمد مهدی عسگرپور
رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل خانه سینما
۱۳۸۹/۰۷/۰۷
19 سال زندان درخشان
حسین درخشان را که پدر وبلاگ نویسی ایران نامیده اند، به تحمل 19 سال ونیم حبس و پرداخت جریمه سنگین محکوم شد. او که با چراغ سبز دولت نهم بعد از سالها به وطن بازگشته بود، می پنداشت در ازاء مطالبی که سالها در وبلاگش علیه حکومت ایران نوشته است، با پا درمیانی دولت احمدی نژاد، تنها چند سالی مجازات و سپس آزاد خواهد شد.
اما با گذشت دو سال از بازداشت او به اتهام " مکاری با دولت های متخاصم، تبلیغ علیه نظام، تبلیغ به نفع گروه های ضد انقلاب، توهین به مقدسات و راه اندازی و مدیریت سایت های مبتذل"محاکمه و با حکم قاضی صلواتی به بیش از 19 سال زندان و مقادیر زیادی ارز خارجی محکوم شد.
او که دادگاهش در تیرماه امسال طی سه جلسه و بدون حضور خانواده اش برگزار شده است، در سالهای آخر فعالیت خود در خارج از کشور لحن و محتوای نوشته های خود را تغییر و به تدریج به یکی از حامیان سیاست های محمود احمدی نژاد تبدیل شده بود.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در اوایل سال ۱۳۸۸ و در اوج کشمکش های مربوط به دستگیری و محکومیت رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی- آمریکایی به اتهام جاسوسی، در نامه ای به دادستان وقت تهران خواستار رعایت حقوق قانونی خانم صابری و آقای درخشان شده بود.
۱۳۸۹/۰۷/۰۶
شناسایی هدایت کنندگان حمله به منزل کروبی
بر اساس شنیده ها و منابع خبری موثق، محمد معتقد لاریجانی که روابط عمومی شهرداری شمیرانات وی را همواره "دکتر لاریجانی" معرفی می کند، سابق بر این، مربی امورتربیتی دبیرستان اندیشه (شهید محمد منتظری) در منطقه ۷ تهران بوده که در سال ۷۴، به دلیل دخالتهای بیش از حد در کار آموزش و مواردی دیگر، از جمله ضرب و شتم یکی از معلمین باسابقه از محل کار اخراج شده است.
وی پس از اولین دوره ریاست تیم احمدی نژاد بر دولت، به معاونت سیاسی فرماندار تهران منصوب شد و دو سال گذشته نیز، ریاست ستاد انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر تهران را به عهده داشته است.
وی از مسئولان بسیج مسجد امام حسن عسگری در خیابان شریعتی، پاتوق و منبر آیت الله عزیز خوشوقت روحانی حامی احمدی نژاد و پدر عروس آقای خامنه ای می باشد.
از سوی دیگر، حسن امينيان نیز یکی دیگر از اعضای بسیج است که به لحاظ ارتباط تنگاتنگ با لاریجانی فرماندار شمیران، در اين اداره مشغول به كاراست. گفته می شود وي موجب پرونده سازی ودستگیری بسیاری از جوانان متعهد شمیران شده است. امینیان یکی از عوامل اصلی حمله به حسینیه جماران درشب عاشورا و نيز حمله به منزل مهدی کروبی در مقاطع مختلف می باشد.
پیش از این نیز، منابع خبری از حضور و نقش محمدرضا نقدی، فرمانده کل بسیج نیز، در جریان حملات و هتاکی های بسیجیان و لباس شخصی ها به منطقه مسکونی مهدی کروبی خبر داده بودند.
پنج شنبه یازدهم شهریورماه، بسیجیان مسلح و شبه نظامیان حامی رهبر جمهوری اسلامی، ضمن سردادن شعار و هتاکی به مهدی کروبی، با تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتوف به منطقه مسکونی وی حمله کرده و موفق به شکستن در ورودی منزل شده بودند؛ تا اینکه با مقاومت محافظان نتوانستند به ساختمان داخل شوند.
۱۳۸۹/۰۷/۰۴
شعری از منوچهر آتشی
اسب سفید وحشی
بر آخور ایستاده گرانسر
اندیشناك سینه ی مفلوك دشت هاست
اندوهناك قلعه ی خورشید سوخته است
با سر غرورش ، اما دل با دریغ ، ریش
عطر قصیل تازه نمی گیردش به خویش
اسب سفید وحشی ، سیلاب دره ها
بسیار از فراز كه غلتیده در نشیب
رم داده پر شكوه گوزنان
بسیار در نشیب كه بگسسته از فراز
تا رانده پر غرور پلنگان
اسب سفید وحشی با نعل نقره وار
بس قصه ها نوشته به طومار جاده ها
بس دختران ربوده ز درگاه غرفه ها
خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش
از اوج قله بر كفل او غروب كرد
مهتاب بارها به سراشیب جلگه ها
بر گردن سطبرش پیچید شال زرد
كهسار بارها به سحرگاه پر نسیم
بیدار شد ز هلهله ی سم او ز خواب
اسب سفید وحشی اینك گسسته یال
بر آخور ایستاده غضبناك
سم می زند به خاك
گنجشك های گرسنه از پیش پای او
پرواز می كنند
یاد عنان گسیختگی هاش
در قلعه های سوخته ره باز می كنند
اسب سفید سركش
بر راكب نشسته گشوده است یال خشم
جویای عزم گمشده ی اوست
می پرسدش ز ولوله ی صحنه های گرم
می سوزدش به طعنه ی خورشید های شرم
با راكب شكسته دل اما نمانده هیچ
نه تركش و نه خفتان ، شمشیر ، مرده است
خنجر شكسته در تن دیوار
عزم سترگ مرد بیابان فسرده است
اسب سفید وحشی ! مشكن مرا چنین
بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش
آتش مزن به ریشه ی خشم سیاه من
بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش
گرگ غرور گرسنه ی من
اسب سفید وحشی
دشمن كشیده خنجر مسموم نیشخند
دشمن نهفته كینه به پیمان آشتی
آلوده زهر با شكر بوسه های مهر
دشمن كمان گرفته به پیكان سكه ها
اسب سفید وحشی
من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم
ما با كدام مرد درآیم میان گرد
من بر كدام تیغ ، سپر سایبان كنم
من در كدام میدان جولان دهم تو را
اسب سفید وحشی !
شمشیر مرده است
خالی شده است سنگر زین های آهنین
هر دوست كو فشارد دست مرا به مهر
مار فریب دارد پنهان در آستین
اسب سفید وحشی
در قلعه ها شكفته گل جام های سرخ
بر پنجه ها شكفته گل سكه های سیم
فولاد قلب زده زنگار
پیچید دور بازوی مردان طلسم بیم
اسب سفید وحشی
در بیشه زار چشمم جویای چیستی ؟
آنجا غبار نیست گلی رسته در سراب
آنجا پلنگ نیست زنی خفته در سرشك
آنجا حصارنیست غمی بسته راه خواب
اسب سفید وحشی
آن تیغ های میوه اشن قلب ای گرم
دیگر نرست خواهد از آستین من
آن دختران پیكرشان ماده آهوان
دیگر ندید خواهی بر ترك زمین من
اسب سفید وحشی
خوش باش با قصیل تر خویش
با یاد مادیانی بور و گسسته یال
شییهه بكش ، مپیچ ز تشویش
اسب سفید وحشی
بگذار در طویله ی پندار سرد خویش
سر با بخور گند هوس ها بیا كنم
نیرو نمانده تا كه فرو ریزمت به كوه
سینه نمانده تا كه خروشی به پا كنم
اسب سفید وحشی
خوش باش با قصیل تر خویش
اندیشناك قلعه ی مهتاب سوخته است
گنجشك های گرسنه از گرد آخورش
پرواز كرده اند
یاد عنان گسیختگی هاش
در قلعه های سوخته ره باز كرده ان
۱۳۸۹/۰۶/۳۱
زندگي ميرحسين موسوي پيش از نخست وزيري
در اوايل دهه پنجاه روزي دكتر علي شريعتي در يكي از سخنراني هاي خود از شنوندگان خواست از نمايشگاه نقاشيها و آثار هجمي زوج جوان هنرمندي به نام حسين رهجو و زهرا رهنورد كه در حسينيه ارشاد داير بود ديدن كنند. وي معتقد بود اين دو هنرمند مسلمان آينده روشني پيش رو خواهند داشت. هيچ يك از افرادي كه آثار آن جوان محجوب آذري را در نمايشگاه حسينيه ارشاد تماشا ميكردند در مخيلهشان نيز نميگنجيد يك دهه بعد خالق اين تصاوير خيال انگيز سكان كشتي طوفان زده اجرايي كشور را بدست گيرد.
حسين رهجو نام مستعار هنري يكي از اعضاي هيات علمي دانشگاه ملي ايران به نام ميرحسين موسوي بود. وي در سال 1320 در خامنه از شهرهاي آذربايجان شرقي بدنيا آمد. ميرحسين پس پايان دوره دبيرستان در خامنه، به پايتخت رفت و در بهار 1348 از دانشگاه ملي ايران در مقطع فوق ليسانس رشته معماري فارغ التحصيل شد. موسوي در اواخر دهه چهل و اوايل دهه پنجاه به همكاري با گروه هاي مسلمان مخالف رژيم پرداخت. وي در دانشگاه ملي ايران نخستين انجمن اسلامي دانشجويان به همراه عده اي ديگر تاسيس نمود و پس از فراغت از تحصيل به همراه اعضاي آن انجمن شركت «سمرقند» را راهاندازي كرد. در اين شركت بعضي فعاليت هاي ضد رژيم سلطنتي پشتيباني ميشد. ساواك در سال 52 به آن شركت حمله و ميرحسين و دوستانش را بازداشت كرد. پس از مدتي به دليل پنهانكاري خوب اعضا، ساواك مجبور به آزادي همه بجز عبدالعلي بازرگان و شهيد حسين آلادپوش شد. ميرحسين همچنين در اين دوره از كساني بود كه در تاسيس جنبش مسلمانان مبارز با حبيب الله پيمان همكاري كرد. وي ارتباط نزديكي نيز با شهيد بهشتي داشت.
پس از انقلاب او به حزب جمهوري اسلامي پيوست و دبير سياسي آن حزب شد. موسوي در دولت شهيد رجايي وزير امور خارجه ايران بود. با رسيدن حجت السلام خامنهاي به رياست جمهوري، ايشان دكتر ولايتي را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي كرد اما ولايتي موفق به كسب راي اعتماد نمايندگان نگرديد. گزينه ديگر ميرسليم بود كه احتمال راي آوردن او نيز ضعيف به نظر ميرسيد. سرانجام خامنه اي جهت تامين نظر مجلس ناچار شد ميرحسين موسوي را به مجلس معرفي و مامور تشكيل كابينه كند.
منبع: ماهنامه نسيم بيداري، شماره مهر 1389
۱۳۸۹/۰۶/۲۵
یادداشت محمد نوری زاد در اعتراض به رفتار دوگانه مراجع در قبال اهانت به قرآن
محمد نوری زاد که این روزها در ناکجایی از زندان اوین در بند است، در واکنش به اعتراضات حکومتی علیه قرآن سوزی در آمریکا، که تنها توسط خبرگزاری های وابسته به جمهوری اسلامی گزارش شده است، یادداشت زیر را منتشر کرده است:
به من که زندانیام حق بدهید که قرآندوستیِ شما بزرگان را باور نکنم. گرچه به همهی مسلمانان ایران و جهان حق میدهم که اعتراض کنند و فریاد برآورند.
سخن من در این است که خدای راستگو همهی ما را به راستگویی فراخواندهاست. چه مردم باشیم چه رهبر چه رئیسجمهور و چه مرجع تقلید؛ چه جسمانی و چه روحانی، همه باید راستی پیشهکنیم. و در این میان، ما را که مسلمانیم، جز از راستی، چارهای نیست. بههمین دلیل است که میگویم من این هیاهوی بزرگان را نسبت به ورقسوزی آن کشیش امریکایی باور ندارم. چرا که ایرانیان به چشم خود سوختن قرآنهای زنده را دیدند و دمبرنیاوردند.
اگر در امریکا قرار است ورقهای قرآن را بسوزد، در سرزمین ما فرزندان مردم را که آیههای محکم و تردیدناپذیر خدای متعال بودند، به خون کشیدند و سوزاندند، جلوی چشم همه و جلوی چشم عقل. و هیچ مرجع تقلیدی عمامه از سر نگرفت و پایبرهنه و گریبانچاک به جانبداری برنخاست. هیچ قاضی و هیچ نمایندهمجلس و هیچ روحانیای دراعتراض به این زندهسوزی قرآنهای جاریِ مردم، به صورت خود سیلی نزد و به سوگ ننشست و حنجره ندرید. پس، به من که زندانیِ همین خصلتهای دروغینم، حق میدهید که قرآندوستیِ بزرگانِ خویش را باور نکنم؟
محمد نوریزاد- ناکجاآبادی در زندان اوین
۱۳۸۹/۰۶/۲۴
تنهايي به طرز عجيب
در صفحه حوادث روزنامه آفتاب يزد 22 شهريور نوشته شده بود پليس ژاپن جسد يكي از كهنسال ترين افراد اين كشور را در منزل مسكوني اش كشف كرده است. نكته عجيب اما اينجا بود كه اين فرد سي سال پيش فوت كرده بود! اين واقعه منجر به انجام يك سرشماري از افراد سالمند ژاپني شد. مسئولان اين كشور با تعجب دريافتند در سي سال گذشته بيش از 234 هزار انسان سالمند ژاپني در فهرست صد ساله هاي اين كشور ثبت نشده اند و در عين حال در فهرست فوت شده گان نيز قرار ندارند. به عبارت ديگر مفقود شده اند!!! شايد گمان شود اين مطلب به طنز نوشته شده اما حقيقت دارد و مردم ژاپن نيز از اين خبر شكّه شده اند.
دليل چنين اتفاقي در كشور توسعه يافته اي چون ژاپن چيست؟ شايد بتوان موضوع را اينطور ديد. ويژگي فرد سالمند اين است كه به سر كار نميرود. كسي كه شاغل است اگر يك روز كار خود را انجام ندهد مشكلي در يك فعاليت اقتصادي پيش خواهد آمد و طبيعتا كساني سراغ او را خواهند گرفت. اما فرد سالمند توليد افتصادي انجام نميدهد و ظاهرا ديگر دليلي ندارد كسي از او خبري بگيرد. حال مگر نه اين است كه پيشرفت اقتصادي قرار است در خدمت انسان ها باشد؟ يا شايد برعكس است و اهميت وجودي ما انسان ها تنها در كار و توليد اقتصادي بوده؟ اين مقدار تنهايي افراد و جدا افتادگي انسان ها از اهداف اصلي و انساني خود تنها در عصر كنوني يعني عصر زندگي در سيستم هاي تعريف شده كنوني، ديده ميشود و در طي حدود 12000 سال تاريخ موجود از بشر سابقه ديگري نداشته است.
۱۳۸۹/۰۶/۲۲
ظلم هیچ وقت پایدار نمی ماند
گر از میدان تجریش تا میدان شوش دسته دسته آدم معترض به خیابان میآمد، آنقدر تأثیر نمیگذاشت که این نامه و امثال آن میتواند تأثیر داشته باشد. ظلم هیچ وقت پایدار نمیماند. رضا شاه نفهمید. محمدرضا شاه هم دیر فهمید و این حکومت هم گویا نمیخواهد باور کند که ظلم و آه مردم، بنیان هرامپراطوری را از بیخ و بن ویران می کند.این را که حالا آن کاغذ چه بوده است، میتوانید در وبلاگ آبی بخوانید. ولی، ظلم هیچ وقت پایدار نمیماند.
پیروزی جنبش سبز در روز قدس امسال
تاکید رهبران جنبش بر زنده بودن این روند، تنها میتوانست حسی از امید را در دل طرافدارانش زنده نگه دارد اما نمیتوانست این باور بیشمار بودن را در میان سبزها القاء نماید. از این رو دعوت بسیاری از فعالین جنبش سبز برای شرکت در راهپیمایی خیابانی تنها راه برای نشان دادن بیشمار بودنشان مینمود.
دعوت سبزها مثل سال قبل از داخل شبکههای اجتماعی مجازی آغاز شد، گرچه به آن وسعت سال قبل نبود.
روز جمعه ۱۲ شهریور ماه روز قدس با حضور نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در سطح شهر تهران در حالی آغاز شد که از چند روز قبلش فضای سیاسی-اجتماعی ایران تحت تاثیر حمله نیروهای دولتی به خانه کروبی قرار گرفته بود. اتفاقی که در پی اعلام به خیابان آمدن آقای کروبی برای راهپیمایی روز قدس با هدف جلوگیری از خروج ایشان از منزل و به تبع آن ایجاد ترس و وحشت در میان هواداران سبز طراحی و اجرا شد. روز جمعه، اما هیچ تحرکی از جنبش سبز در سطح خیابانها دیده نشد. به مدد تعطیلی سه روزهای که دولت اعمال کرده بود تهران خالی تر از روزهای دیگر بود و امسال خیابانهایش اگر چه بسیار کمتر از پارسال، پذیرای راهپیمایان حکومتی روز قدس.
اما اقدامات انجام گرفته در روزهای قبل و سخنرانی احمدی نژاد به مناسبت روز قدس و محکوم نمودن مذاکرات صلح، بیشتر از حضور بی رمق طرفداران دولت در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران پر رنگ شد. اعلام برائت سپاه و محکوم نمودن حمله به خانه کروبی، اولین تاثیر این اتفاق بود. فشاری که بی هیچ حضور فیزیکی مردم در حمایت از کروبی بر ارکان کودتاگران وارد آمد، کم از باز پس گیری خیابانها نداشت.
اتفاق دیگر اما پاسخ تند سخنگوی دولت خودگردان فلسطین در جواب اظهارات محود احمدی نژاد بود. پاسخی که دستگاه تبلیغاتی دولت کودتا را با چالشی جدید روبرو ساخت. نبیل ابو ردینه، سخنگوی دولت فلسطین در رام الله با مخاطب قراردادن محمود احمدی نژاد گفت:
کسی که نماینده مردم خود نیست، انتخابات را جعل کرده و قدرت را با دروغ کسب کرده است، حق ندارد درباره مردم فلسطین سخن بگوید.تلاش بی نتیجه دولت کودتا برای اثبات اقتداری هر چند ظاهری، با عقب نشینی نیروهای دولتی از اطراف خانه کروبی به چالش کشیده شده بود. از دیگر سو نیز اظهارات سخنگوی دولت فلسطین قدرت تاثیر گذاری سیاستهای جمهوری اسلامی را به عنوان بازیگری اصلی در مباحث خاورمیانه و به خصوص فلسطین، با تردیدی جدی مواجه کرد.
آنچه در روز قدس امسال اتفاق افتاد، گرچه نتیجه قابل لمسی برای طرفداران جنبش سبز در پی نداشت، اما خود شاهدی بر نفوذ و گسترش آن در جامعه ایران و به تبع آن تاثیر گذاری بر معادلات بین المللی بود.
امروز سرکردگان کودتا بهتر از پیش میدانند که این جنبش همچنان رو به گسترش است. نیرویی که گرچه امروز نشان بیرونی ندارد اما درون لایههای اجتماعی همچنان تکثیر می شود.
آنچه به مرور کودتاچیان تمام تاریخ را از رمق انداخته است، باور ناتوانیشان در کسب اقتدار خارجی و مشروعیت داخلی است. سرنوشتی که به نظر می رسد حکومت فعلی ایران نیز از آن گریزی ندارد.
۱۳۸۹/۰۶/۱۹
حباب رشد شاخصهای بورس با معاملات صوری بزرگتر خواهد شد؟
۱۳۸۹/۰۶/۱۷
۱۳۸۹/۰۶/۱۶
منصوبان رهبر ناظران عملکرد وي
متن زير فرازي است خواندني از نامه ارزنده محسن كديور به رئيس مجلس خبرگان تحت عنوان «استيضاح رهبر». در اين قطعه، مقايسه تاريخي مهمي بين چگونگي انتخاب ناظران عملكرد رهبر از سوي مجلس خبرگان در زمان رهبري آيت الله خميني و آقاي خامنه اي انجام شده كه دانستن آن براي هر علاقه مند به تاريخ معاصر لازم است:
تبصره 2 ماده اول هيأت تحقيق موضوع اصل 111 قانون اساسي كه مصوب دوره اول خبرگان بود، چنين بوده است: «افراد هيأت بايد فراغت كافي را براي انجام وظايف محوّله داشته باشند و شاغل سمت هاي اجرايي و قضايي از جانب مقام رهبري و نيز از بستگان نزديك رهبري نباشند.» در نخستين اجلاس خبرگان در زمان زمامداري آقاي خامنهاي تبصره فوقاينگونه تغيير يافت: «به منظور اِعمال نظارتهاي فوق و به موجب آيين نامه داخلي مجلس خبرگان، كميسيوني با عنوان «كميسيون تحقيق» تشكيل شده كه اعضاي آن مركب از يازده نفر عضو اصلي و چهارنفر علي البدل براي مدت دو سال با امكان انتخاب مجدد انتخاب مي گردند. اعضاي كميسيون تحقيق بايد فراغت كافي براي انجام وظايف محوله داشته باشند و از بستگان نزديك سببي و نسبي رهبر نباشند». (آييننامه داخلي مجلس خبرگان، ماده 31 و تبصرهاي 1 و 2 آن)
شرط مهم منصوب رهبر نبودن از عضويت کمسيون تحقيق حذف شد. شرط منسوب رهبري نبودن نيز به منسوب نزديک (اقرباي درجه اول) تنزل يافت. براين اساس اقرباي غير درجه اول و منصوبين مقام رهبري امکان عضويت دراين کميسيون را يافتند. بعد از اصلاحاين تبصره کليه اعضاي کميسون تحقيق از منصوبين مقام رهبري در سمتهاي مختلف قضائي، شوراي نگهبان، امامت جمعه، نماينده ولي فقيه در ارگانهاي مختلف هستند و هيچيک در معاش و شغل مستقل از رهبر نيستند...
منتخبين كميسيون تحقيق در اين اجلاسيه اول و دوم اسفند 1385 (نخستین جلاسيه چهارمين دورهء مجلس خبرگان) عبارتند از: حضرات آقايان
- سيد محمود هاشمي شاهرودي (عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس سابق قوه قضائیه)
- محمد يزدي (عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس اسبق قوه قضائیه)
- محمد علي موحدي كرماني (نمايندهي سابق وليفقيه در سپاه پاسداران)
- احمد جنتي (عضو فقهای شورای نگهبان)
- ابوالقاسم خزعلي (رئیس بنیاد الغدیر، عضو سابق فقهای شورای نگهبان )
- سيد احمد خاتمي (امام جمعهي موقت تهران، عضو شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت)
- مرتضي مقتدايي (مدیر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، دادستان اسبق کل کشور)
- عبدالنبي نمازي (امام جمعه کاشان، قاضی شرع سابق دادگاهای انقلاب)
- محسن مجتهد شبستري (امام جمعه تبریز)
- محي الدين حائري شيرازي (استاد اخلاق دولت، امام جمعه سابق شیراز)
- سيد هاشم حسيني بوشهري (امام جمعه موقت قم، مدیرسابق مرکز مدیریت حوزه علمیه قم).
همچنين حضرات آقايان
- سيد محمد علي موسوي جزايري (امام جمعه اهواز)
- سيد ابراهيم رئيسي (معاون اول قوه قضائیه، رئیس سابق بازرسی کل کشور)
- غلامعلي نعيم آبادي (امام جمعه بندرعباس)
- ابوالقاسم وافي (تولیت مسجد جمکران، مشاور رئیس قوه قضائیه در امور ائمه جمعه)
به عنوان اعضاي علي البدل اين كميسيون برگزيده شدند. (مجله حکومت اسلامی، شماره 44، تابستان 86، ص 211 و 212). مشاغل آقایان (در پرانتز) از پایگاه مجلس خبرگان استخراج شده است.
راستی کدامیک از اعضای محترم کمسیون تحقیق منصوب مقام رهبری نیستند!؟
۱۳۸۹/۰۶/۱۵
خبر جنتی هنوز درکما
اتفاقاتی که در کمتر از چند ساعت، با اعلام خبر بستری شدن و سکته قلبی آقای جنتی و شکها و تردیدها در مورد صحت خبر و در نهایت تائید و تاکذیب سایتی وابسته به دولت، فضای صبحگاهی ایران را تحت تاثیر قرارداد، بیشتر از آنکه حس همدردی را در میان جامعه ایران تحریک کرده باشد، نشاطی صبحگاهی را در میان مردم به ارمغان آورد. نشاطی که حتی با تکذیب آن خبر، از دست نرفت و تنها صحت خبر را تقویت کرد. امشب اما شاید 20:30 مجبور شود گزارشی اختصاصی با پیرمردی را نشان دهد که مدام بر صحت کامل عقلی و جسمی خود تاکید می کند. اما گویا دیگر خبر کار خود را کرده است.
۱۳۸۹/۰۶/۱۳
فیروزآبادی: امیدواریم مجبور به زدن نیروگاه هسته ای اسراییل نشویم
وی اظهارات رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح امریکا درمورد آمادگی آنها برای حمله به ایران را صحبتهایی صنفی عنوان کرد که در واقع دفاع از شغل خود بوده است نه تهدید ایران.
وی هشدار داد: در صورت حماقت آنها، مجازاتی خواهند شد که قرآن فرموده است "لهم عذاب شدید" و عذاب شدید توسط رزمندگان نظام اسلامی و تجهیزات مدرن ایران و نیز تاکتیک های قوی نظامی ایران در انتظار آنان است.وی در پاسخ به این سئوال که "اگر اسراییل حماقتی مرتکب شود ایران چگونه جواب خواهد داد" گفت: "ما به شکل های مختلف پاسخ آنها را خواهیم داد و آنان را تنبیه خواهیم کرد و امیدواریم نیازی به این نباشد که نیروگاه هسته ای اسراییل (دیمونا)را مورد هدف قرار دهیم."
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: هیچ نقطه ای از خاک اسرائیل وجود ندارد که در تیررس تجهیزات مدرن ما نباشد.
فیروزآبادی چندی پیش نیز با تاکید بر پاسخ قاطع ایران به هرگونه حمله احتمالی، تهدیدات نظامی موجود علیه جمهوری اسلامی را "شوخی" دانسته و پیرامون تهدیدات اخیر اسراییل مبنی بر حمله به نیروگاه اتمی بوشهر اظهار عقیده کرده بود "بارها آمریکایی ها گفته اند که جمهوری اسلامی از قدرتی برخوردار است که اسرائیل اگر قصد براندازی یا نابودی خود را دارد، می تواند جرات چنین حرکت نابخردانه ای را به خود بدهد."منبع : جرس
مظلوم، مسلمان، حافظ نظام
در آخررین جمعه شب ماه رمضان برنامه راز از شبکه چهارم سیما با حضور سردار سعید قاسمی برگزار شد. سردار قاسمی، نه با عنوان سردار بلکه با عنوان کارشناس فرهنگی، با شور فراوان درباره دفاع از مظلومان جهان صحبت می کرد و افکار زیبای انترناسیونالیتی را پیش می کشید.
لیکن آنچه جای سوال بود سکوت نسبی امثال ایشان در مثائلی همچون کشتار مسلمانان در اویقور چین، چچن روسیه و البته اگر راه دور نرویم در ایران خودمان است. با صحبت های ایشان صحنه عبور وانت نیروی انتظامی در ظهر عاشورا از روی مردم مقابل چشم می آمد و قضیه قسم کدخدا و دم خروس در ذهن تداعی می شد. البته که مردم فلسطین مظلوم و رژیم اسرائیل غاصب است اما دلیل این یک بام و دو هوا در دفاع از مظلوم چیست؟ شاید دلیل این تناقض گویی را بتوان در خبر زیر جست:
به گزارش مهر حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی، استاد اخلاق دولت، در حاشیه برگزاری راهپیمایی روز جهانی قدس و نماز جمعه امروز تهران در رابطه با وحدت در جامعه تصریح کرد: نظام از نماز برای ما مهمتر است و هیچ کس حق ندارد در برابر نظام بایستد.
اینگونه است در مکتب ابداعی اینان، مظلوم با مظلوم و مسلمان با مسلمان فرق بسیار دارد.
۱۳۸۹/۰۶/۱۱
ذوالنور: در آخرالزمان، مسلمانان٬ ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیون مسیحی و یهودی را خواهند کشت
به گزارش خبر گزاری فارس، آقای ذوالنور دوشنبه شب در مراسم اختتمایه ضیافت اندیشه كه در تالار شیخ مفید دانشگاه قم برگزار شده بود، با اشاره به تدابیر شدید امنیتی صهیونیستها برای ظهور امام زمان نسبت به آنچه "خطر بزرگ مسیحیت صهیونیست" برای جهان خواند هشدار داد. او گفت : "طبق آموزه های دینی صهیون در آخرالزمان جنگ بزرگی رخ خواهد داد که در آن ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیون نفر از مسیحیان و یهودیان کشته خواهند شد و به قطع وقتی مقتولین از یهود و مسیح باشند، قاتلین آنها از مسلمانان خواهند بود و به همین دلیل است که دشمن بزرگ آنها مسلمانان خواهد شد."
او افزود : "طبق آموزه های دینی صهیونیست در آخرالزمان دیکتاتوری با مشخصات دجال بر جهان حاکم می شود که آماده ساز رجعت حضرت مسیح خواهد بود. این فردی که قرار است ظهور و حضورش آماده ساز حکومت مصلح کل یعنی عیسی مسیح باشد از نظر آنها حضرت مهدی است و در راه دستیابی به ایشان از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزند."
وی با اشاره به روز قدس و اهمیت این روز در رای و نظر امام خمینی ابراز داشت که ما امروز در زمین دیگری با رژیم صهیونیستی می جنگیم و طبق آیات قرآن اگر امروز ما با آنها نجنگیم، آنها تا ما را از دینمان خارج نکنند، از ما دست بر نخواهند داشت.
در این زمینه نیز مهدی خلجی پژوهشگر مسائل اسلامی در مصاحبه با بی بی سی می گوید: آقای ذوالنور و هم فکران او تاریخ خودشان را بلد نیستند و تاریخ مسیحیان و یهودیان را هم به طریق اولی نمی دانند و همه چیز را با همه چیز قاطی می کنند.
آقای خلج با بیان اینکه تا پیش از ریاست جمهوری احمدی نژاد گفتار آخرالزمانی که در ایران بوده است هیچگاه سعی نکرده که مصداقهای آخر الزمان را در پهنه جهانی شناسایی کند و این امر تاثیر آخرالزمان گرایی سنی برشیعه است اضافه می کند که آقای احمدی نژاد و متحدانش می خواهند با طرح این مسائل یک توجیه مذهبی برای سیاست رویارویی با غرب پیدا کنند، زیرا "آن توضیحات ایدئولوژیک سی سال پیش دیگر کافی نیست."
۱۳۸۹/۰۶/۱۰
به زور هم که شده، از حساب ذخیره ارزی، برداشت میکنیم
آقای خباز به خبرگزاری فارس گفته که علت دیگر مخالفت مجلس با برداشت از حساب ذخیره ارزی این است که نمایندگان «نسبت به استفاده صحیح بانکها از منابع تخصیص یافته» اطمینان ندارند.
حساب ذخیره ارزی ده سال پیش و در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی برای ایجاد ثبات برای درآمدهای نفتی، حفظ اقتصاد کشور در مقابل کاهش درآمدهای نفتی و گسترش سرمایه گذاری ایجاد شد و گزارش موجودی آن همواره منتشر میشد اما دولت محمود احمدی نژاد میگوید که موجودی این حساب محرمانه است.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران گفته است که «حتی اگر ۵۰ بار هم این لایحه توسط مجلس رد شود باز هم بانک مرکزی لایحه افزایش سرمایه را ارائه می کند تا زمانی که موفق شود.» دولت مبالغ زیادی به بانکها بدهکار است و میکوشد تا از طریق برداشت از حساب ذخیره ارزی بخشی از بدهی خود را بپردازد.
استدلال آقای بهمنی این است که در حال حاضر بانکها توان مالی لازم را برای تامین نقدینگی لازم برای تولید کنندگان، ندارند و با افزایش سرمایه بانکها از طریق حساب ذخیره ارزی قدرت وام دهی بانکها افزایش مییابد و آنها قادر خواهند شد تا نیاز بخش تولید را تامین کنند.
بانکها بیشتر از ۲۱ هزار میلیارد تومان (۲۱ میلیارد دلار) برای ایجاد بنگاههای زود بازده وام دادند اما این طرح نتوانست به اهداف خود برسد.
طهماسب مظاهری رئیس کل پیشین بانک مرکزی در گفتگویی به خبرگزاری فارس گفته در جلسهای آقای احمدی نژاد گفت:
مانده اعتبارات بانکها ۱۴۰ هزار میلیارد تومان است و دو بار در سال می چرخد و با این حساب نقدینگی میشود ۲۸۰ هزار میلیارد تومان. ۷۰ هزار میلیارد تومان از این رقم را اینجا که ما میگوئیم بدهید و ۲۱۰ هزار میلیارد تومان را بانکها هر کاری که خودشان می خواهند بکنند.
کوتاه زمانی بعد از آن، اثرات این دست و دل بازی دولت آشکار شد و بانکها با حجم عظیمی از مطالبات معوقه رو به رو شدند. این مطالبات همان وامهایی بود که بانکها پرداخت کردند اما مشتریان بانکها به دلیل مشکلات نتوانستند اقساط وامها را پرداخت کنند.
اکنون با وجود برنامههایی که بانکها برای دریافت اقساط وامهای پرداخت شده به اجرا گذاشتهاند، هنوز نتوانستهاند بخش عمدهای از این پولها را برگردانند و این نگرانی وجود دارد که میزان این طلبهای بانکی به دلیل رکود اقتصادی حاکم بر اقتصاد ایران و کاهش فعالیتهای اقتصادی به خصوص بعد از حذف یارانهها افزایش پیدا کند.